غزل شماره ۳۴۹ حافظ: دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
متن غزل الحافظ شماره ۳۴۹
گفتم نوشابه را از صورتش بردار
گفت: تو را به این دیوانه زنجیر می کنم.
قدش را به او گفتم و او با عصبانیت از من دور شد
دوستان من از حقیقت رنج می برند
به نکته ی نابخردی اشاره کردی، متاسفم
مرا وادار به معاشقه کن تا بتوانم خلق و خوی خود را متعادل کنم
من رنگ زرد، لطیف و معصومانه می کشم
باتلر، یک لیوان به من بده تا صورتم را صورتی کنم
ای نسیم خانه شب خدا تا کی؟
من محله را ویران خواهم کرد و هرج و مرج را از بین خواهم برد
من به گنجینه بی پایان حسن صدیق هدایت شده ام
بعد از این صد گدا مثل خودم می دهم
ای خدای من، ای همنشین قرآن، بنده حافظ را یاد کن
من برای دولت خوب بیشتر و بیشتر دعا خواهم کرد
معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۳۴۹
آیه اول
گفتم نوشابه را از صورتش بردار
گفت: تو را به این دیوانه زنجیر می کنم.
دیشب داشتم به خودم میگفتم که از شر افکار نادرست ملاقات با او خلاص شوم. دوستم گفت: زنجیر کجاست که برای این دیوانه چاره ای بیندیشم؟
✦✦✦✦
بیت دوم
قدش را به او گفتم و او با عصبانیت از من دور شد
دوستان من از حقیقت رنج می برند
قدش را به درخت سرو تشبیه کردم و به شدت به من اعتراض کرد، دوستان من چه کار کنم؟ دوست زیبای من از حقیقت آزرده شد.
✦✦✦✦
آیه سه
به نکته ی نابخردی اشاره کردی، متاسفم
شوخی می کند تا بتوانم روحیه ام را متعادل کنم
دیلارام منو ببخش که حرف غیر منطقی زدم. او زیبا و جذاب به نظر می رسد تا بتوانم قلبم را برای سخنرانی مناسب تری آماده کنم.
✦✦✦✦
آیه چهار
من رنگ زرد، لطیف و معصومانه می کشم
باتلر، یک لیوان به من بده تا صورتم را صورتی کنم
من بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشم شرمنده خوی کوتاه دوستم هستم. بنده یک لیوان شراب به من بده تا صورت زرد شرمسارم را با آن آب کنم.
✦✦✦✦
آیه پنج
ای نسیم خانه شب خدا تا کی؟
من محله را ویران خواهم کرد و هرج و مرج را از بین خواهم برد
ای باد ملایمی که به سوی خانه عزیزم می وزد مرا در راه خدا یاری کن. تا کی خانه را خراب کنم و بقایای آن را با چشمانی اشکبار به رودخانه جیحون تبدیل کنم؟
✦✦✦✦
آیه شش
من به گنجینه بی پایان حسن صدیق هدایت شده ام
بعد از این صد گدا مثل خودم می دهم
اکنون که گنج پایان ناپذیر جمال یار را دارم، از این پس می توانم صد گدای امثال خود را به قدر قارون ثروتمند کنم.
✦✦✦✦
بیت هفتم
ای خدای من، ای همنشین قرآن، بنده حافظ را یاد کن
دعای خود را برای دولت آن حسن زیاد می کنم
ای مهراوی خوشبخت از این بنده ات حافظ یاد می کنم که در عوض برای زیبایی روز افزونت دعا کنم.
صاحب قرآن یعنی صاحب اقبالی که در زمان لقاح یا هنگام تولد در برخی از سیارات خوب مانند زحل و مشتری دارای قرآن بوده است. در قدیم جومیت شناسان این قرآن را به فال نیک می گرفتند.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.