غزل شماره ۳۱۶ حافظ: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
متن غزل الحافظ شماره ۳۱۶
مخالف باد نوزید
ناز نساز تا نکنی بنیاد من
من با همه می نوشم تا خون جگر نخورم
مکیدنش تا گریه هایم را نکشد
ریسمان را نپیچان تا در مرا نبندی
برج را حرکت دهید تا باد آن را نبرد
غریب نباش که مرا ترک کنی
من خوشحال نیستم پس ناراحتم نکن
راک براورز، وقتی برگهای گل من را دور می اندازی
به اندازه قد شما آزادم در خدمتتون هستم
هر بار شمع ما را نسوزانید
از کسی نام نبر تا فراموشم نکنی
شهر معروف ماشو در میان کوه ها قرار دارد
فرهادم تو نمیخوای من خوب باشم
بیچاره به من رحم کن و به گریه های من گوش کن
تا فریادهایم به گرد و غبار در باد نرسد
حافظ آنقدر با تو مهربان است که صورتش را برمی گرداند
من از زمانی که مرا زندانی کردی آزادم
معنا و تفسیر غزل شماره 316 الحافظ
آیه اول
مخالف باد نوزید
ناز نساز تا نکنی بنیاد من
موهایت را به دست باد نگذار تا مرا به دست باد رها نکنی و رفتارت را بر جاذبه و جذابیت بنا نکن تا ریشه های زندگی ام را ویران نکنی.
✦✦✦✦
بیت دوم
با همه می خورم تا خون جگر نخورم
مکیدنش تا گریه هایم را از بین نبرد
من با دیگران می نوشم تا خونریزی نکنم. عصیان نکن تا ناله و گریه من به بهشت نرسد.
✦✦✦✦
آیه سه
ریسمان را نپیچان تا در مرا نبندی
برج را حرکت دهید تا باد آن را نبرد
موهایم را بپیچ تا قلبم مرا در حلقه هایش حبس نکند. موهای پیشانی ات را تکان می دهی تا مرا نزنی.
✦✦✦✦
آیه چهار
غریب نباش که مرا ترک کنی
من خوشحال نیستم پس ناراحتم نکن
با غریبه ها دوستی نکن تا مرا از دست ندهی.
✦✦✦✦
آیه پنج
راک براورز، وقتی برگهای گل من را دور می اندازی
به اندازه قد شما آزادم در خدمتتون هستم
صورت را بیاور تا از گلبرگ گل رز مراقبت نکنم. برخیز تا از تماشای برنج خلاص شوم.
✦✦✦✦
آیه شش
هر بار شمع ما را نسوزانید
از کسی نام نبر تا فراموشم نکنی
نور هر گروهی مباش که مرا به آتش حسد بسوزانی. در مورد هیچ گروهی صحبت نکنید تا من را فراموش نکنید.
✦✦✦✦
بیت هفتم
شهر معروف ماشو در میان کوه ها قرار دارد
فرهادم تو نمیخوای من خوب باشم
من نمی خواهم به کوه و بیابان بروم. اینقدر شیرین و احساساتی نباش که من را مثل فرهاد دردسر ساز کنی.
✦✦✦✦
آیه هشتم
بیچاره به من رحم کن و به گریه های من گوش کن
تا فریادهایم به گرد و غبار در باد نرسد
بیچاره بر من رحم کن و بر من رحم کن و کمکم کن تا دعای من به درگاه وزیر نرسد.
✦✦✦✦
آیه نهم
حافظ آنقدر با تو مهربان است که صورتش را برمی گرداند
من از زمانی که مرا زندانی کردی آزادم
محال است که حافظ به خاطر بی عدالتی از تو دور بماند. از روزی که به عشق تو چنگ زدم و اسیر عشق تو شدم، خود را آزاد می دانم.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.