مطالب

غزل شماره ۲۱۳ حافظ: گوهر مخزن اسرار همان است که بود

غزل شماره 213 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل الحافظ شماره ۲۱۳

این گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حیله مهر، مهر و نشانه است که بوده است
عاشقان استاد اعتماد هستند
عین الغرب باید همین طور باشد
از ساپا تمام شب تا صبح فشار می دهیم
نفس شما همان بوی مونس ژان را می دهد
دانش آموز تنبل نیست وگرنه خورشید است
همچنان همانطور که بود کار می کند
غمش را کشت تا حج را پیدا کند
بیچاره ژان همان اضطرابی را که داشت احساس می کند
رنگ خون دل ما را پنهان می کنی
و هنوز بر روی لبانت مشخص است که اینطور بوده است
من به شما گفتم تفاله های هندوی شما دیگر هرگز آنجا را ترک نخواهند کرد
او سال هاست که رفته است و می داند که چگونه بود
داستان خونبی چیش را حفظ کنید
این چشمه همان آبی که بود جاری است

غزال شماره 213 حافظغزال شماره 213 حافظ
غزال شماره 213 حافظ

معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۲۱۳

آیه اول

این گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حیله مهر این است که مهر و نشان بوده است

جواهری که در گنج مخفی نگهداری می شد، به همان شکل سابق باقی می ماند و جعبه عشق و محبت دست نخورده است.

✦✦✦✦

بیت دوم

عاشقان استاد اعتماد هستند
عین الغرب باید همین طور باشد

عاشقان همان گروهی هستند که بار عشق بر دوش آنها گذاشته شده است و ناگزیر زیر این بار هنوز عزیزانشان اشک می ریزند.

✦✦✦✦

آیه سه

از ساپا تمام شب تا صبح فشار می دهیم
بوی نفس شما همان بویی است که قبلا می‌داد

از نسیم صبا بخواهید بداند که موهای شما از شب تا صبح هنوز بوی خوبی می دهد، زیرا گذشته جفت روح من است.

✦✦✦✦

آیه چهار

دانش آموز تنبل نیست وگرنه خورشید است
همچنان همانطور که بود کار می کند

هیچ کس گوهر و سنگ های قیمتی را نمی خواهد، وگرنه خورشید مانند گذشته بر زحمات کاشت آنها در معدن و در دل خاک می تابد.

✦✦✦✦

آیه پنج

غمش را کشت تا حج را پیدا کند
بیچاره ژان همان اضطرابی را که داشت احساس می کند

برو معشوقت را که با تیر عشقت تعادلش را از دست داده است ببین و به سوی او بدو که آن معشوق بیچاره دل شکسته و مثل سابق منتظر توست.

✦✦✦✦

آیه شش

رنگ خون دل ما را پنهان می کنی
و هنوز بر روی لبانت مشخص است که اینطور بوده است

رنگ خون دل ما را که پنهان کرده ای، مثل گذشته در لب های سرخت دیده می شود. یعنی پنهان کردنش فایده ای ندارد و همه می دانند که سرخی لب تو خون دل ماست.

✦✦✦✦

بیت هفتم

من به شما گفتم تفاله های هندوی شما دیگر هرگز آنجا را ترک نخواهند کرد
او سال هاست که رفته است و می داند که چگونه بود

فکر می کردم موهای مشکی تو دیگر دلخراش نیست. سال ها گذشت و او هنوز در راه راهزني است.

✦✦✦✦

آیه هشتم

داستان خونبی چیش را حفظ کنید
و در این چشمه همان آب روان که بود

ای حافظ، قصه اشک را مثل خون چشمانت بگو تا بدانند همان خونی که پیش از آن جاری بود از چشمانت بیرون می آید.

منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا