مطالب

غزل شماره ۱۵۲ حافظ: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

غزل شماره 152 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل حافظ شماره 152

در گذشته نور خوبی تو آشکار شد
عشق پیدا شد و آتش تمام دنیا را گرفت
وانمود کن که مالک را دوست ندارم
او در اثر این حسادت مانند آتش شد و مردم را مبتلا کرد
ذهن می خواست آن شعله چراغی روشن کند
برق حسادت درخشید و جهان آشفته شد
شاکی خواست تا در یک محفل مخفی شرکت کند
یک دست نامرئی آمد و به سینه اش برخورد کرد
دیگران برای همه آنها قرعه کشی کردند
این دل غمگین ما هم بود که غمگین بود
ژان علوی مشتاق چاه تو بود
دستش را به حلقه اش خم کرد
آن روز حافظ ترب نما عشق تو نوشت
که قلم به چیزهای دل رسید

غزال شماره 152 حافظغزال شماره 152 حافظ
غزال شماره 152 حافظ

معنی و تفسیر غزل شماره 152 حافظ

آیه اول

در گذشته نور خوبی تو آشکار شد
عشق پیدا شد و آتش تمام دنیا را گرفت

نور جمال تو از ظاهر و هویتش در روز اول خلقت سخن گفت پس از آن عشق پدیدار شد و تمام جهان را سوزاند.

✦✦✦✦

بیت دوم

وانمود کن که مالک را دوست ندارم
او در اثر این حسادت مانند آتش شد و مردم را مبتلا کرد

صورت تو ظاهر شد و شیطان آن را دید، اما چون محبتی در آن نبود و از این حسادت آتش شد و راه نجات را بر آدم بست.

✦✦✦✦

آیه سه

ذهن می خواست آن شعله چراغی روشن کند
برق حسادت درخشید و جهان آشفته شد

ذهن قصد داشت چراغ خود را از شعله عشق روشن کند، اما ناگهان برق شوق عاشق درخشید و جهان را متحول کرد.

✦✦✦✦

آیه چهار

شاکی خواست تا در یک محفل مخفی شرکت کند
یک دست نامرئی آمد و به سینه اش برخورد کرد

مظهر عشق می خواست نزد مخاطب اسرار و عالم غیب بیاید، اما دست راست از غیب بیرون آمد و بر سینه مجرد کوبید و او را از خود دور کرد.

✦✦✦✦

آیه پنج

دیگران برای همه آنها قرعه کشی کردند
این دل غمگین ما هم بود که غمگین بود

بقیه مردم در پی بهره مندی و شریک زندگی پربار بودند و تنها دل غمگین من غم را برگزید.

✦✦✦✦

آیه شش

ژان علوی مشتاق چاه تو بود
دستش را به حلقه اش خم کرد

روح مطهر من آرزو داشت چانه و گردنت را ببندد، اما مجبور شد به حلقه موهای مجعدت آویزان شود.

✦✦✦✦

بیت هفتم

آن روز حافظ ترب نما عشق تو نوشت
که قلم به چیزهای دل رسید

حافظ روزی نامه عاشقانه دلنشین تو را نوشت که در دلش بر وسیله سعادت خط کشید و آن را از بین برد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا