غزل شماره ۱۳۴ حافظ: بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
متن غزل الحافظ شماره 134
بلبل خون دل را خورد و گل گرفت
باد حسادت قلبش را تیز کرد
او از ایده طوطی خوشحال شد
ناگهان سیل ویرانی نقش امید را از بین برد
به یاد میوه دلم
آسان بود و کار من را سخت کرد
سراوان بارداریم افتاده تورو خدا کمکم کن
امید کرم همرام عامل این اتفاق بود
چشمانم را به خاک و رطوبت می اندازم
گل های چرخ تاربخانی فیروزه ای از این ساخته می شود
آه و گریه از چشم حسود مه
ابرویم به صورت هلالی نشست
حافظ حافظ نزد شاه درگذشت
چه کار کنم؟
معنی و تفسیر غزل حافظ شماره 134
آیه اول
بلبل خون دل را خورد و گل گرفت
باد حسادت قلبش را تیز کرد
بلبل زحمات زیادی کشید تا اینکه توانست گلی به دست آورد، اما طوفان حسادت او را پریشان کرد و با فروکردن صد خار در دلش آشفته کرد.
✦✦✦✦
بیت دوم
او از ایده طوطی خوشحال شد
ناگهان سیل ویرانی نقش امید را از بین برد
طوطی از فکر به دست آوردن شکر خوشحال و مسرور شد، اما ناگهان سیل نیامد و نقش و خیالی که آرزویش بود باطل شد.
✦✦✦✦
آیه سه
به یاد میوه دلم
آسان بود و کار من را سخت کرد
نور چشمانم و ثمره قلبم که یادش همیشه با من است، چه راحت گم شد و جان داد و مشکل غم فراق را برایم به وجود آورد.
✦✦✦✦
آیه چهار
سراوان بارداریم افتاده تورو خدا کمکم کن
امید کرم همرام عامل این اتفاق است
ای رهبر قافله بار من بر زمین افتاده است، امید به لطف و بخشش مرا با این قافله همراه کرد.
✦✦✦✦
آیه پنج
چشمانم را به خاک و رطوبت می اندازم
گل های چرخ تاربخانی فیروزه ای از این ساخته می شود
چهره غبار آلود و چشمان خیس من مرا متواضع و کوچک نشان می دهد، زیرا آسمان آبی این نی را خانه شادی و خوشبختی کرده است.
✦✦✦✦
آیه شش
آه و گریه از چشم حسود مه
ابروی من به صورت هلالی نشست
فریاد می کشم و ناله می کنم از چشم زخم ماه آسمان که با حسادت قوس ابرویم را در قبر گذاشت.
✦✦✦✦
بیت هفتم
حافظ حافظ نزد شاه درگذشت
چه کار کنم؟
حافظ با فرصت دادن به حریف، او را در مسابقه نکشت و احتمال پیروزی را از دست دادی. بازی امروز باعث غفلت من شد