غزل شماره ۱۲۸ حافظ: نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
متن غزل حافظ شماره 128
هیچ چیزی در شهرسازی وجود ندارد که ما را راضی کند
از خدا می خواهم کمکم کند لباسم را از اینجا بیرون بیاورم
حریفی که قبل از او مست شد کیست؟
عاشقی که دلش می سوزد تیمانا نام خواهد داشت
باغبانان خزان می بینم غافل هستید
آه از روزی که باد گل های رعنا را وزید
و رحازان دهر از او در امان نیست
اگر امروز برنده نشود، فردا برنده خواهد شد
در فانتزی این همه بازی هوس را از دست می دهم
بو که رهبر افکار او را تماشا می نامد
دانش و لطفی که سال هاست در قلبم جمع شده است
می ترسم نرگس مست او را طعمه بگیرد
زنگ گاو چه صدایی می دهد؟
سامری کیست که به یاد پایا اهمیتی نمی دهد؟
جام مینا پر از غم است
دلم برای سیل غم تو تنگ شده
راه عشق کمین کمانداران است
هر کی میدونه پس انداز کنه
حافظ ار جان طلب غمزه مستانی یار
پول خانه را بده و برو
معنا و تفسیر غزل شماره 128 الحافظ
آیه اول
هیچ چیزی در شهرسازی وجود ندارد که دل ما را بدزدد
لطفا به دوستم کمک کنید لباس هایم را از اینجا بیرون بیاورد
من هیچ زیبایی در این شهر نمی یابم که اگر بخت یاری ام کند، دل ما را بگیرد. از این شهر لباس هایم را در می آورم و می روم.
✦✦✦✦
بیت دوم
حریفی که قبل از او مست شد کیست؟
عاشقی که دلش می سوزد تیمانا نام خواهد داشت
کجاست آن همنشین خوب و مست کننده که با سخاوت عاشق مشتاق آرزویش سخن بگوید؟
✦✦✦✦
آیه سه
باغبانان خزان می بینم غافل هستید
آه از روزی که باد گل های رعنا را وزید
ای باغبان می بینم که از پاییز زندگی بی خبر و غافل هستی و چه حیف از آن روزگار که باد پاییزی گل زیبای تو را می برد و ویران می کند.
✦✦✦✦
آیه چهار
و رحازان دهر از او در امان نیست
اگر امروز برنده نشود، فردا برنده خواهد شد
دزد و دزد زمان بیدار نیست پس از دشمنی خود را آسوده بدانی که اگر امروز سرمایه عمرت را نگیرد فردا می گیرد.
✦✦✦✦
آیه پنج
در فانتزی این همه بازی هوس را از دست می دهم
بو که رهبر افکار او را تماشا می نامد
در تصوراتم با این همه بازی بازی می کنم، شاید کسی نظری پیدا کند و بخواهد آن را تماشا کند.
✦✦✦✦
آیه شش
دانش و لطفی که سال هاست در قلبم جمع شده است
می ترسم نرگس مست او را طعمه بگیرد
می ترسم دانشی را که در طول چهل سال زندگی در قلبم انباشته ام، ناگهان با آن چشمانی که مانند نرگس برآمده اند از بین برود.
✦✦✦✦
بیت هفتم
زنگ گاو چه صدایی می دهد؟
سامری کیست که به یاد پایا اهمیتی نمی دهد؟
اگر ندا و آواز گوساله سامری بلند شود، سامری فریب خورده کیست که نمی تواند بر یوغ موسی غلبه کند؟
✦✦✦✦
آیه هشتم
فنجان مینا مانع غم و اندوه است
دلم برای سیل غم تو تنگ شده
یک لیوان شراب مانع غم است پس آن را از دست نده وگرنه سیل غم تو را فرا خواهد گرفت.
✦✦✦✦
آیه نهم
راه عشق کمین کمانداران است
چه کسی می داند، پس انداز کنید
اگرچه کمانداران راهزن در مسیر پرخطر عشق پنهان شده اند، اما هرکسی که این راه را آگاهانه طی کند، از دشمنانش پیشی خواهد گرفت.
✦✦✦✦
آیه ده
حافظ ار جان طالب آباد غمزه مستان یار
خانه بهتر از پرداخت هزینه آن است
ای حافظ، اگر سحر مست می خواهد جانت را از تو بگیرد، خانه دلت را خالی کن و بگذار جانت را با خود بردارد.