غزل شماره ۱۱۳ حافظ: بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
متن غزل الحافظ شماره ۱۱۳
بنفشی گل باران کرد و خداحافظی کرد
که تاب من فلان دنیا را داد
دل من گنجینه ای از راز بود و دستم طعنه آمیز بود
در را بست و کلید را به دلستانی داد
من به عنوان یک دکتر شکسته پیش شما می آیم
آدرسی به مومیایی داد
باشد که تنش درست باشد و دلش را شاد کند و ذهنش را شاد کند
کسی که دستش را فشرد و به او کمک کرد
برو خودت را درمان کن مشاور
شراب و عسل شیرین زیان می رساند
او به من گفت که فقیر است و رقیبی دارد
حافظ بیچاره چه زندگی به من داد؟
معنی و تفسیر غزل الحافظ شماره ۱۱۳
آیه اول
بنفشی گل باران کرد و خداحافظی کرد
که تاب من فلان دنیا را داد
دیشب بنفشه داشت با گل سرخ صحبت می کرد و علامت درستی می داد که زیلو فلانی یار حافظ مرا در دنیا داغ کرده است.
✦✦✦✦
بیت دوم
دل من گنجینه ای از راز بود و دستم طعنه آمیز بود
در را بست و کلید را به دلستانی داد
قلبم گنجی بود با رازهای فراوان اما دستان سرنوشت آن را بست و کلید عشق قلبم را به آن داد.
✦✦✦✦
آیه سه
من به عنوان یک دکتر شکسته پیش شما می آیم
آدرسی به مومیایی داد
شکسته و خمیده به آستانت آمدم، زیرا دکتر درمان شکستگی مرا در شفقت تو یافت.
✦✦✦✦
آیه چهار
باشد که تنش درست باشد و دلش را شاد کند و ذهنش را شاد کند
کسی که دستش را فشرد و به او کمک کرد
هر که از دست عدل و بخشش یاری شود که معلول است، تنی سالم و دلی شاد و روانی آرام داشته باشد.
✦✦✦✦
آیه پنج
برو خودت را درمان کن مشاور
شراب شیرین و شهید به او آسیب رساند
ای مشاور برو خودت را معالجه کن که شراب و جمال کلاهبردار می شود.
✦✦✦✦
آیه شش
به من گفت: من فقیر و به رقیبم.
حافظ بیچاره چه زندگی به من داد؟
محبوب با درماندگی از جلوی من رد شد و به سرایدارش گفت: حیف حافظ بیچاره، بدجور مرد.