روایت سردار باقرزاده درباره زندان دوله تو در سردشت | شناسایی شهدای این زندان مخوف بعد از حدود ۴۳ سال
کشور ما در سالهای اخیر بارها شاهد عملیات تفحص و تشییع شهدا بوده اما این بار با همیشه فرق دارد و قرار است پایان این عملیات شروعی باشد برای مجازات عاملانی که به راحتی در خارج از کشور زندگی میکنند. سردار سیدمحمدباقرزاده، فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح دراین باره توضیح می دهد.
همشهری آنلاین- الناز عباسیان: سالهای دفاعمقدس، گنجی بیپایان است که نهتنها گذر زمان از عظمت و حماسه آن نکاسته، بلکه هر بار به بهانهای، برگی از ناگفتههای تاریخ این جنگ ورق میخورد تا حقانیت و مظلومیت مدافعان وطن نسل به نسل منتقل شود. به تازگی نیز خبر تفحص و شناسایی شهدای زندانی در مرز کردستان و در زندان مخوف «دولهتو» حال و هوای مردم این منطقه را متحول کرده است. کشور ما در سالهای اخیر بارها شاهد عملیات تفحص و تشییع شهدا بوده اما این بار با همیشه فرق دارد و قرار است پایان این عملیات شروعی باشد برای مجازات عاملانی که به راحتی در خارج از کشور زندگی میکنند. سردار سیدمحمدباقرزاده، فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه در یک گفتوگوی مفصل با همشهری، زوایای پیدا و پنهان این اتفاق را برای ما تشریح میکند.
اخیرا پیکر ۳۲ شهید در روستای دولهتو تفحص و شناسایی شدند که گویا از اسرای زندان دولهتو هستند. در همین ابتدا برای ما از روند تفحص و شناسایی این شهدا بگویید.
تعداد شهدایی که اخیرا در روستای دولهتو تا شهر سردشت مورد استقبال و بدرقه قرار گرفتند، ۳۲شهید هستند که از این تعداد، ۹شهید مربوط به شهدای دوران دفاعمقدس است که در جریان عملیاتهای نصر۴و۷ در مناطق دوپازا، بولفت و دیگر مناطق پیرامونی به شهادت رسیدند. شهدای دیگری که در منطقه عمومی دولهتو و همچنین آلواتان پیدا شدند در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسیدند. بخشی هم مربوط به شهدایی است که در جریان بمباران زندان به شهادت رسیدند ولی بخش اعظم آنها مربوط به شهدایی هستند که در زندان بودند یعنی توسط ضدانقلاب (گروهکهای کومله و خصوصا دمکرات) گروگان گرفته شده بودند و بعد در مناطق پیرامون منطقه آلواتان و همچنین دولهتو به شهادت رسیدند. مثلا ۱۵ نفر از آنها در اطراف و داخل جنگل آلواتان جداگانه هر کدام در جایی اعدام و در مکانهای نامشخص به خاک سپرده شده بودند. در گروه تفحص با کمک مردمی که شاهد این حوادث بوده یا با واسطهای این موضوع را شنیده بودند مکانها را پیدا و شروع به کاوش کردیم تا اینکه پیکرهای مطهر پیدا شدند. البته این روند هماکنون ادامه دارد. امیدواریم در دور بعد بتوانیم تعداد بیشتری از این شهدای مظلوم را پیدا کنیم. به مجرد اینکه این شهدا پیدا شدند تلاش کردیم نمونهگیری DNA را انجام دهیم. بعضی از آنها در همین فاصله کم تکلیفشان روشن شد که انشاءالله بهتدریج اعلام میکنیم. ازجمله «شهید محمد خاکیزاده» که با DNA شناسایی شد و «شهید حسین سامیمقام» که قبلا با کارتش مورد شناسایی قرار گرفته بود، تشییع شدند.
نام این زندان مخوف در شهرستان سردشت، شکنجههای بسیار دردناک اسرای ایرانی را برای بسیاری از ما تداعی میکند. دردناکتر اینکه این زندان ۱۷اردیبهشت۱۳۶۰ توسط نیروی هوایی عراق بمباران شد و تعداد زیادی از زندانیان شهید و مجروح شدند. کمی دراینباره برایمان بگویید.
با توجه به گزارشهای مستند بهدست آمده از آزادگان عزیزی که در این زندان محبوس و سالها در آنجا اذیت و شکنجه شده بودند، این زندان وضعیت بسیار نابهنجاری داشت. تعدادی از آزادگان در فرایند مبادله بعدها آزاد شدند و تعدادی در بمباران مجروح و برخی شهید شدند و بعضی از آنها هم توانستند از زندان فرار کنند. درباره خود زندان هم باید گفت که ابتدا یک اصطبلی بوده که نهایتا حدود ۲۲نفر در آن میتوانستند زندگی کنند ولی طبق اطلاعات بهدست آمده تا ۲۵۰نفر در این زندان محبوس شدند. این میتواند وضعیت اسفناک آنجا را ترسیم کند. البته زندان بهدلیل اینکه میتوانست برای فرار زندانیان آسیبپذیر باشد با اجبار، اکراه و اعمال فشاری که از جانب گروهک ضدانقلابی دمکرات به سرکردگی «عبدالرحمان قاسملو» معدوم به عمل آمد از خود زندانیان برای استحکام بیشتر زندان استفاده کرده و با سنگ و سیمان و چیزهای دیگر آن را مستحکم کردند تا زندانیان نتوانند از آنجا فرار کنند. اما مسئله مهمتر این است که ما در تحلیل و بررسی یک نقطه ابهام میبینیم و این ابهام باید پاسخ داده شود و فکر میکنم تا الان به آن پرداخته نشده یا توجه نکردهاند. همانطور که میدانید حزب بعث در تماس مستقیم و حامی حزبهای دمکرات، کومله، رستگاری و دیگر گروهکهای ضدانقلاب مثل منافقین بود و از نظر اطلاعاتی، لجستیکی و جهات دیگر پشتیبانی میکرد. سؤال این است که چه میشود رژیم صدام این نقطه را که در کنترل حزب دمکرات است بمباران میکند؟ این حزب میتوانست از طریق این زندانیها معاملاتی را با جمهوری اسلامی داشته باشد و عراق این فرصت را از حزب دمکرات میگیرد. آیا رژیم صدام سرخود زندان را بمباران کرده است یا نه با تفاهم و توافق بوده است؟ با توجه به شواهد ازجمله خروج زندانبانان، حزب دمکرات کاملا رضایت داشته و از این فاجعه بزرگ و دلخراش آگاه بوده است. تنها ۲یا۳نفر از زندانبانها را که نیروهای محلی بودند و برایشان ارزشی قائل نبودند بهعنوان نگهبان نگه داشتند و مابقی از آن مکان خارج شده بودند. مهم این است که این بخش را کاملا بتوانیم بازکاوی و ریشهیابی کنیم. چه میشود که حزب دمکرات حاضر نشد اینها را مبادله کند.
تحلیل شما بهعنوان کسی که در طول دوران جنگ مسئول امور تعاون و ایثارگران سپاه بودهاید در این زمینه چیست؟
معمولا کسی که گروگانگیری میکند بهدنبال این است که یک امتیازی بهدست بیاورد و بخشی از زندانیهای خود را که اسیر نیروهای ما بودند مبادله کند. یا حتی به لحاظ انسانی از بعد تبلیغی هم که شده اینها را آزاد کنند و بگویند که ما حسننیت داریم. از ظاهر قضیه اینطور بر میآید که اینها در رابطه با نحوه مقابله با جمهوری اسلامی به یک بنبستی رسیده بودند و نمیدانستند که با این زندانیهای مقاوم چه کار کنند؟ چون زندانیها حاضر نبودند که با دشمن همکاری کنند. نمونهاش در خاطرات شهید سامیمقام بهعنوان رهبر زندانیهاست که خیلی مقاومت عجیبی داشت. او در داخل زندان بوده و با توجه به تجارب بسیار ارزندهای که از نظر نظامی و آگاهیهایی که داشته میتوانست خیلی مؤثر باشد. اما آنها تصمیم گرفتند که اینها را از بین ببرند ولی به روش کاملا ناجوانمردانه. ابتدا گروهگروه و دستهدسته آنان را خارج میکردند حتی با ایجاد امید برای زندانیها، آنها را بیرون میبردند و اعدام میکردند. آنها تلاش میکردند برای همیشه یک مهر کتمان بر این حادثه بزنند.
پیشتر به شهیده فاطمه اسدی اشاره کرده بودید؛ مادر جوانی که در اعتراض به شکنجههای همسرش در زندان دوله تو، همه ساکنان روستا را شجاعانه با جنایتهای این ضدانقلابها آشنا کرد و در نهایت بهدست همین مزدورها به شهادت رسید. حتی بعد از شهادت او، پسر کوچکش بهدلیل نبود سرپرست، در گهواره از دنیا رفت. کمی دراین باره بگویید.
ما فاطمه اسدی را بهعنوان زن کرد اهل دیواندره میشناسیم که همسر و فرزندانش هم کرد بودند. او مورد ظلم بزرگی قرار میگیرد ولی مدعیان زنان کرد در این حادثه سکوت کردند! مگر فاطمه اسدی زن نبود؟ کرد نبود؟ چرا در مورد ایشان که جنایت بزرگی صورت گرفت حاضر نشدند عاملان آن را محکوم کنند بلکه برعکس الان مردم را تهدید میکنند؟ در قضیه تشییع پیکر شهدای عزیز از زندان دولهتو مردم را تهدید کرده بودند که نباید در تشییع و بدرقه این شهدا شرکت کنید. اما مردم تو دهنی محکمی به آنها زدند و نشان دادند که مردمان شریفی هستند. از قضا همین روستای دولهتو ۱۵شهید داده است. دارای مردمان نجیب، فهیم و مولد است که الان کشاورزی، دامداری، باغداری و زنبورداری میکنند و در خدمت نظام اسلامی هستند. این مرزداران غیور در صیانت از مرز حضور دارند. همین مردم در قضیه اخیر چند زمین ازجمله محل زندان را برای ساخت یادمان هدیه کردند. با نهادهای مختلف هماهنگ کردیم تا خدمات بیشتر و بهتری به این روستا تخصیص داده شود؛ زیرا این روستا دیرتر از سایر نقاط از سیطره ضدانقلاب آزاد و سال۹۱ پاکسازی شد. یعنی تقریبا ۳۵سال از خدمات جمهوری اسلامی محروم بودند. تعبیر من این است که هر کاری برای آنها انجام دهیم در حکم نماز قضاست. کسی بر مردم منت ندارد، باید خدمات داده شود و خوشبختانه تمهیداتی هم صورت گرفته است.
درباره روند تفحص هم توضیح میدهید. در مدت اخیر چه تعداد شهید تفحص و چه تعداد شناسایی شده است؟
در این مقطع ۳۲شهید را از دولهتو به تهران منتقل کردیم و ۳۵شهید طی روزهای آتی یعنی پنجم مهرماه از مرز مهران وارد کشور خواهند شد و در جنوب هم ۹۸شهید از مرز شلمچه وارد کشور میشوند. این آخرین روند تفحص است. در پاسخ به این سؤال که مکرر پرسیده میشود آیا تفحص ادامه دارد؟ میگویم بله ادامه دارد و طبق اوامر حضرت آقا که تا آخرین شهید تلاش بشود بعد از ۴۷هزار شهیدی که تاکنون پیدا شده ما ۲۲۰۰شهید دیگر را باید پیدا کنیم.
مکث
ناگفتههایی از بمباران زندان دولهتو
موضوع مهم بمباران زندان دولهتو مغفول واقع شده است. ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ بمباران صورت گرفت و خبر در همان سال که پر از حوادث تلخ و ترورهای منافقین بود، گم شد. در این سال چندین شخصیت مهم کشور شهید و چندین مرکز مهم ازجمله مدارس، ناجوانمردانه بمباران شد. سالهای بعد هم بمباران شیمیایی شهر سردشت، روستای زرده از توابع منطقه مریوان و جاهای دیگر را داشتیم. نخستین سالگرد این حادثه هم مصادف شد با اوج عملیات الی بیتالمقدس یا همان آزادسازی خرمشهر که این اتفاق مهم امکان پرداختن به زندان دولهتو را نداد. اما در کل روستای دولهتو در دل تاریخ کشور ما جای گرفته، ارزش و اهمیت آن نقطه یادمانی خیلی مهم است. مکان مقدسی است، خون ۹۰ شهید در آن زندان ریخته شده و این مکان را نباید فراموش کنیم. من فکر میکنم این مصاحبهای که من انجام میدهم از نخستین مصاحبههایی است که این حادثه را مورد توجه و بازکاوی قرار میدهد، خوب است که روزنامه همشهری هم به آن بپردازد و این دستمایهای شود برای کاوشگرانی که میخواهند پیرامون این حادثه تاریخی تحلیل و بررسی داشته باشند؛ هنوز افرادی هستند که در آن حادثه نقشآفرین بودهاند و باید الان تحت تعقیب قرار بگیرند و در نهایت شناسایی و مجازات شوند. آنها باید تحت تعقیب پلیس بینالملل قرار بگیرند و به ایران تحویل داده شوند. مجرمان این حوادث هنوز آزاد هستند ازجمله مصطفی هجری که در شهادت شهیده مظلومه فاطمه اسدی نقش مستقیم داشته و حالا زیر چتر حمایتی مدعیان حقوق بشر امثال آمریکا و نیز فرانسه و انگلیس آزادانه تردد میکند.