غزل شماره ۹۶ حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث

معنی و تفسیر غزل شماره 96 حافظ

آیه اول

هیچ درمانی برای درد ما نیست
طلاق ما پایان نجات نیست

کمکم کن درد ما دوایی نیست کمکم کن و بگو که جدایی و مهاجرت ما پایانی ندارد. [الغیاث = اسم ندا برای مدد خواستن]

✦✦✦✦

بیت دوم

دین و دل گرفتند و خواستند بمیرند
باران یکی از انواع خوب باران است

این زیباروها علاوه بر اینکه دین و دل ما را می گیرند، قصد دارند جان ما را هم بگیرند. با من تماس بگیرید و از ظلم این مردم خوب کمکم کنید.

✦✦✦✦

آیه سه

به قیمت یک بوسه در جستجوی زندگی
این عاشق ها کار را انجام می دهند

این عاشقان جذاب در ازای یک بوسه زندگی می خواهند. تا فریاد من

✦✦✦✦

آیه چهار

این کفار خون ما را خوردند
ای مسلمانان درمان چیست؟

این عاشقان ظالم خون دل ما را خوردند ای مسلمانان دوای درد ما چیست؟ کمکم کن [خون ما خوردند = خون کسی را خوردن کنایه از کشتن و بی رحمی نسبت به کسی / کافردلان = معشوقان بی رحم و ستمکار، خواجه معشوقان را بدان سبب کافر دل می‌خواند که سنگدلی و ستمگری را که صفتی است برای کافران، بر عاشقان روا می‌دارند؛ و نیز خوردن خون در دین اسلام حرام است.]

✦✦✦✦

آیه پنج

مثل یک نگهبان شبانه روز
داشتم می سوختم و گریه می کردم

کمکم کن که شب و روز مثل حافظ خودم را گم می کنم، گریه می کنم و می سوزم. [بی خویشتن = از خود بی‌خود و بی طاقت / گریان و سوزان = در حالی‌که می‌گریم و می‌سوزم.]

منبع: توضیحات عربستان، انتشارات نجاح.