غزل شماره ۴۹۲ حافظ: سلامی چو بوی خوش آشنایی
معنا و تفسیر غزل شماره 492 الحافظ
آیه اول
سلام بوی آشنا
بدانید که مردم نور را دیده اند
سلام و احوالپرسی مانند بوی شیرین عشق و دوستی به دیدگانشان روشنایی و نور می بخشد.
✦✦✦✦
بیت دوم
سلام ای نور دلهای صالحان
شمع عزلت پارسا است
درود بر نور دلهای صالحان، بر آن موجودی که شبیه شمع عهد تقوا باشد.
✦✦✦✦
آیه سه
من چیزی از رفقایمان نمی بینم
دلم خون می شود از غم ساقی کجایی؟
من نمی بینم که هیچ یک از دوستان و همکارانم باقی بمانند. از این غم دلم خون میاد ساکی کجایی؟ یعنی بیا به من شراب بده تا این غم را فراموش کنم.
✦✦✦✦
آیه چهار
از کوی موگان نگاه نکنید
برای حل مشکل کلید را بفروشید
از محله می فروشند یا برای حل مشکلات به محل صوفیان که کلید می فروشند نمی روند.
✦✦✦✦
آیه پنج
عروس دنیا خوبه
راه کفر را محدود می کند
اگرچه این دنیا به زیبایی عروسی است، اما رسم پیمان شکنی فراتر از حد و مرز است.
✦✦✦✦
آیه شش
قلب خسته ام گرسنه است
نگذارید قلب مومیایی سنگین شود
اگر قلب رنجور من شهامت و اراده داشت، مرهمی از خشن و ظالم نمی خواست.
✦✦✦✦
بیت هفتم
سوفی افکن من را کجا می فروشند؟
تو زاهد ریاکاری در سایه من
الکلی که می تواند صوفی ریاکار را نابود کند کجا می فروشند؟ آن را بخرم و به او بدهم چون از زهد ساختگی و نمایشی او از درد می پیچم.
✦✦✦✦
آیه هشتم
دوستان عهد خود را برای اینگونه صحبت کردن زیر پا گذاشته اند
انگار هیچ آشنایی نبود
دوستان چنان پیمان دوستی را شکستند که گویی هیچ آشنایی نبود.
✦✦✦✦
آیه نهم
مرا شبیه خودت کن ای جان حریص
التماس بس است
اگر مرا تنها بگذاری، در تمام فقر و نیستی برای مدت طولانی سلطنت خواهم کرد.
✦✦✦✦
آیه ده
کیمیای خوشبختی را به من بیاموز
گفتگوی بد، جدایی، جدایی
من به شما نشان خواهم داد که چگونه اکسیر خوشبختی را بدست آورید: از دوستان بد دوری کنید، از آنها دوری کنید!
✦✦✦✦
آیه یازده
از حافظ گله نکن
از کجا میدونی که بنده خدایی؟
ای حافظ از ظلم روزگار گله مکن، ای مخلوق، از کار و حکمت خالق چه عایدت می شود؟
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.