غزل شماره ۴۸۳ حافظ: سحرگه ره روی در سرزمینی

معنا و تفسیر غزل شماره ۴۸۳ حافظ

آیه اول

سحر در زمین قدم می زند
حامی این معما را با القرینی گفته است

از قضا سحرجهان دانش آموز مرزنشین و محلی این نکته را با همراه خود در میان می گذارد… ادامه در بیت بعدی.

✦✦✦✦

بیت دوم

صوفی، شراب را صاف کن
آرد عربی در لیوان

ای صوفی بدان که شراب اگر چهل روز در ظرف بماند پاک می شود. به انزوای چهل روزه صوفیان اشاره می کند.

✦✦✦✦

آیه سه

خدا صد بار از عبا بدش می آید
که صد بت در کبک توست

خدا از آن ریاکاری زاهدانه که در هر آستینش صد بت دروغین پنهان می کند بیزار است.

✦✦✦✦

آیه چهار

ماروت نامی ناشناخته است
به نازنینی حاجتی بده

گرچه جوانمردی نام و نشانی ندارد، اما نیازهای خود را با یک عاشق خراب در میان بگذارید.

✦✦✦✦

آیه پنج

استوار باش ای صاحب خرمن
اگر به توده رحم کردی

ای صاحب محصول و مال، اگر به نیازمندان رحم کنی، ثواب خواهی داشت.

✦✦✦✦

آیه شش

من شادی را در هیچ کس نمی بینم
نه درمان دل است و نه درد دینی

در هیچکس انگیزه ای برای زندگی شاد، داروی شفای دل های زخمی و دغدغه حفظ شعائر دینی نمی بینم.

✦✦✦✦

بیت هفتم

باطن تاریک شد انگار از غیب
لامپ انزوا را می شکند

دلها سیاه و تاریک شده امیدوارم روح پرهیزگار چراغی از عالم غیب روشن کند و دلها را روشن کند.

✦✦✦✦

آیه هشتم

مگر اینکه انگشت سلیمانی باشد
کیفیت نقش آفرینی چگونه است؟

اگر حضور و تدبیر حضرت سلیمان نبود، نقش خاتم گرانقدرش را چه می توان ساخت؟

✦✦✦✦

آیه نهم

گرچه عادت به نیکی بی پروا است
اگر این کار را با ناراحتی انجام دهد چه؟

گرچه راه آدم های خوب پرخاشگری و ناسازگاری است، اما اگر آن آدم خوب با دل افسرده آشتی می کرد چه می شد.

✦✦✦✦

آیه ده

رفتم بار بپرسم
سرنوشت خود را پیش بینی کنید

راه را به من نشان ده تا از پیر مغان که پیشگویی می کند از آینده و عاقبت کارم بپرسم.

✦✦✦✦

آیه یازده

حافظ در درس خصوصی شرکت نمی کرد
دنیا علم العقینی نیست