غزل شماره ۴۴۱ حافظ: چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
غزل شماره 441 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی
متن غزل الحافظ شماره ۴۴۱
تو چی بودی من اون ماه مهربون بودم
تو اینجوری نبودی اینجوری بودی
گفتم نسیم چقدر با ارزش است دوست من
به هر تار موی هزار جان گرم بودی
چقدر لطف تو را از دست دادیم پروردگارا
جریکو نشانه ای از ایمن بودن از زمان های آشفته بود
بهت خوش گذشت عزیزم
تو سر افتخار من بودی
امیدوارم با اشک از پرده بیرون بیای
که در نظر ما حکومت او صاف بود
اگر نه، در دایره عشق قدم زده اید
من وسط نقطه گم شده حافظ بودم
معنا و تفسیر غزل شماره ۴۴۱ حافظ
آیه اول
تو چی بودی من اون ماه مهربون بودم
تو اینجوری نبودی اینجوری بودی
چه می شد اگر آن دوست زیبا قلب خوبی داشت و با ما مهربان بود؟ اگر اینطور بود و او به ما لطف می کرد، ما اینگونه نبودیم.
✦✦✦✦
بیت دوم
گفتم نسیم چقدر با ارزش است دوست من
به هر تار موی هزار جان گرم بودی
اگر در هر تار موهایم هزار جان داشتم، میگفتم یک عطر شیرین و دوست داشتنی چقدر ارزش دارد. یعنی همه چی رو فدای عطر گیسوی جار میکنم.
✦✦✦✦
آیه سه
چقدر لطف تو را از دست دادیم پروردگارا
جریکو نشانه ای از ایمن بودن از زمان های آشفته بود
خدایا اگر شادی و آرامش ما را در شرایط بد روزگار تضمین می کردی چه چیزی از این دستگاه کم می شد؟
✦✦✦✦
آیه چهار
بهت خوش گذشت عزیزم
تو سر افتخار من بودی
اگر جانم عزیز و گرانبها بود، عرش من و من خاک آن در بود.
✦✦✦✦
آیه پنج
امیدوارم با اشک از پرده بیرون بیای
که در نظر ما حکومت او صاف بود
امیدوارم آن معشوق مانند اشک از پرده ای پنهان بیرون بیاید، زیرا اجرای فرمان او در برابر چشمان ما یک وظیفه و جاری بود.
✦✦✦✦
آیه شش
اگر نه، در دایره عشق قدم زده اید
من وسط نقطه گمشده حافظ بودم
اگر دایره عشق راه را بر ما نبسته بود حافظ بی دل و گیج وسط دایره گرفتار نمی شد و آسوده زندگی می کرد.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.