غزل شماره ۳۵۸ حافظ: غم زمانه که هیچش کران نمیبینم
غزل شماره 358 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی
متن غزل شماره 358 حافظ
غم زمانه که محدودیتی نمیبینم
من رنگ بنفش را نمی بینم چون آن را می شوم
از پر موگان نمی خواهم خدمتش را رها کند
چون من علاقه ای به آن نمی بینم
از آفتاب در یک لیوان در ارتفاعات لذت ببرید
چون من طالع شما را آن موقع اینطور نمی بینم
نشانه ای از مردم خدا از عشق شما
من این علامت را در بین شیوخ شهر نمی بینم
با دیدن این دو سورپرایز خیلی متاسفم
که با هر دو آینه نمی توانم ببینم
من تو را در کنار رودخانه دیدم
به جای خدمت، چیزی جز آب روان نمی بینم
در این خماری یک جرعه نمی خورم
ببین، من مردم دهلی را در میان آنها نمی بینم
علامت موی وسطش اینه که من عاشقش شدم
از من نپرس، من خودم نمی بینم
من و کشتی حافظ جز در این دریا
من به اندازه کافی حرف آنها را نمی بینم
معنی و تفسیر غزل شماره 358 حافظ
آیه اول
غم زمانه که محدودیتی نمیبینم
من رنگ بنفش را نمی بینم چون آن را می شوم
هیچ راه حلی برای غم و اندوه عصری که هیچ حد و پایانی ندارد جز شراب ارغوانی سراغ ندارم.
✦✦✦✦
بیت دوم
از پر موگان نمی خواهم خدمتش را رها کند
چون من علاقه ای به آن نمی بینم
من از خدمت به مباد زرتشتی یا پیر میکدی مراو دست برنمی دارم، زیرا صلاح خود را در ترک خدمت او نمی بینم.
✦✦✦✦
آیه سه
از آفتاب در یک لیوان در ارتفاعات لذت ببرید
چون من طالع شما را آن موقع اینطور نمی بینم
از یک لیوان شراب که مانند خورشید می درخشد بهره ببرید.
✦✦✦✦
آیه چهار
نشانه ای از مردم خدا از عشق شما
من این علامت را در بین شیوخ شهر نمی بینم
نشانه مردان خدا عاشق بودن است. این علامت را با خود حمل کنید زیرا در بین رهبران جامعه امروزی رایج نیست.
✦✦✦✦
آیه پنج
با دیدن این دو سورپرایز خیلی متاسفم
که با هر دو آینه نمی توانم ببینم
باید هزار بار برای چشمان مضطرب و پریشان من متاسف باشی که هر چند همه چیز در آنها مانند دو آیینه نمایان است، اما من نمی توانم چهره معشوقم را به وضوح در آنها ببینم.
✦✦✦✦
آیه شش
من تو را در کنار رودخانه دیدم
به جای خدمت، چیزی جز آب روان نمی بینم
از آن لحظه که قامت سرو تو از چشمان گریانم محو شد، به جای دیدن قامت سرو تو، جز آب روان چیزی نمی بینم.
✦✦✦✦
بیت هفتم
در این خماری یک جرعه نمی خورم
ببین، من مردم دهلی را در میان آنها نمی بینم
وقتی از مشروبات الکلی رنج می برم، هیچ کس به من کمی شراب نمی دهد. ببین در بین مردم هیچ کس خوش قلب نیست.
✦✦✦✦
آیه هشتم
علامت موی وسطش اینه که من عاشقش شدم
از من نپرس، من خودم نمی بینم
از من در مورد کمر باریک و موهای بلندش که وسواس زیادی به آن داشتم، از من نپرسید، زیرا آنقدر در آن تنگ بودم که دیگر حضورم را حس نمی کردم.
✦✦✦✦
آیه نهم
من و کشتی حافظ جز در این دریا
من هیچ ارزشی در سخنان آنها نمی بینم
از این به بعد کار من با دفتر شعر حافظ است. زیرا به جز این دریای کلمات، کالای دیگری برای گفتار نمی شناسم.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.