مطالب

غزل شماره ۳۵۰ حافظ: به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم

غزل شماره 350 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل الحافظ، شماره 350

با عزم توبه سحر گفتم استخاره
وقتی بهار توبه می آید چه کنم؟
صادقانه بگویم نمی توانم ببینم
که مخالفان را می خورند که من تماشا می کنم
ژو گانکسی با لب های خندان به یاد پارلمان پادشاه
فنجانی برمی دارم و از خوشحالی لباسم را پاره می کنم
شفای اطراف بینی ام
اگر از میان بز خود بروم
مثل گل مراد روی دوستم شکوفا شد
سر دشمن را به سنگ می فرستم
التماس میکنم ببینم کی مستی
تا به آسمان بروم و بر ستارگان فرمانروایی کنم
منو تنها نذار و لقمه نگیر
چرا باید بار شراب را سرزنش کنم؟
بگذار بتی چو سلطانی را روی تخت گل بگذارم
از سنبل و زنبق یقه و یوغ می سازم
حافظ پنهانی از خوردن حوصله داشت
راز را برای کلاغ و نی فاش می کنم

غزال شماره 350 حافظغزال شماره 350 حافظ
غزال شماره 350 حافظ

معنی و تفسیر غزل الحافظ شماره 350

آیه اول

با عزم توبه در سحر، استخاره کم شد
وقتی بهار توبه می آید چه کنم؟

صبح داشتم به خودم میگفتم به نیت توبه باید استخاره کنم ولی فصل بهار توابین نزدیکه نمی دونم چی فکر کنم؟

✦✦✦✦

بیت دوم

صادقانه بگویم نمی توانم ببینم
که مخالفان را می خورند که من تماشا می کنم

راستش را بگویم نمی خواهم ببینم دوستانم در حال نوشیدن مشروب هستند در حالی که من تماشاگر هستم.

✦✦✦✦

آیه سه

ژو گانکسی با لب های خندان به یاد پارلمان پادشاه
فنجانی برمی دارم و از خوشحالی لباسم را پاره می کنم

مثل غنچه ای نیمه باز با لبی خندان به یاد مجلس شاه ابواسحق جامی شراب می نوشم و از حسرت گردنم را می شکافم.

✦✦✦✦

آیه چهار

شفای اطراف بینی ام
اگر از میان بز خود بروم

پس در فصل بهار و لاله، عیش و نوش خود را از مرکز شورا پس می گیرم و مغز بیمارم را شفا می دهم.

✦✦✦✦

آیه پنج

مثل گل مراد روی دوستم شکوفا شد
سر دشمن را به سنگ می فرستم

وقتی با دیدن چهره دوست به آرزوی خود رسیدم سر دشمن را در سنگی محکم می کنم.

✦✦✦✦

آیه شش

التماس میکنم ببینم کی مستی
تا به آسمان بروم و بر ستارگان فرمانروایی کنم

من یک شراب فقیر در میخانه هستم، اما وقتی مست هستم، بیا ببین چگونه به آسمان آب نبات می فروشم و بر جومیت ها حکومت می کنم.

✦✦✦✦

بیت هفتم

منو تنها نذار و لقمه نگیر
چرا باید بار شراب را سرزنش کنم؟

چون من از گرفتن پول از دولت امتناع نمی کنم، چرا باید رند مست را تهمت و سرزنش کنم؟

✦✦✦✦

آیه هشتم

بگذار بتی چو سلطانی را روی تخت گل بگذارم
از سنبل و زنبق یقه و یوغ می سازم

معشوق زیبای خود را مانند شاه بر تختی از گل می گذارم و از او گردن بند و دستبند نیلوفر و سیمان می سازم.

✦✦✦✦

آیه نهم

حافظ پنهانی از خوردن حوصله داشت
راز را برای کلاغ و نی فاش می کنم

حافظ به اندازه کافی مخفیانه آبجو نوشیده و افسرده است. قصد دارم راز او را با صدای عود و نی فاش کنم.

منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا