غزل شماره ۳۱۰ حافظ: مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
متن غزل شماره 310 حافظ
سلام طائر فرخ فرخندی پیام
سلام دوستای گلم خوبید کجایی؟
پروردگارا این کاروان را به فیض ابدی بفرست
آن که دشمنی از او گرفتار شد و عاشقی از او گرفتار شد
داستان من و عشق من پایان نیست
کاری که آغازی ندارد، انجامش را نپذیر
هدف فراتر از دسترنج خود ارضایی است
آزارم می دهد و دوست ندارم از خدا بخواهم
مژک های قلب مانند طناب هستند
برو ای شیخ که برای ما جامه حرام شده است
پرنده روحانی من که بالای سر سیدرا سوت می زد
در پایان بذر خال در تله کاشته می شود
چشمان بیمار من نباید بخوابد
هر که کاشکسی دارد او را می کشد، چگونه می تواند بخوابد؟
صادقانه گفتم: برای من متاسف نباش
تو صاحب دعوا و آخرالزمان هستی
حافظ ر میل به ابروی تو دارد شاید
مکانی در گوشه ی محراب برای اهل کلام
معنا و تفسیر غزل شماره 310 الحافظ
آیه اول
سلام طائر فرخ فرخندی پیام
خوش اومدی چه خبر دوست من، جاده کجاست؟
خوش آمدی، پرنده خبر خوب! سلام چه خبری آوردی دوست کجاست راه رسیدن به او چیست؟
✦✦✦✦
بیت دوم
پروردگارا این کاروان را به فیض ابدی بفرست
آن که دشمنی از او گرفتار شد و عاشقی از او گرفتار شد
پروردگارا لطف و عنایت طولانی تو پشتوانه و راهنما باشد برای این قافله که دشمن به خاطر آن محاصره شد و ما به میل دل عاشق شدیم.
✦✦✦✦
آیه سه
داستان من و عشق من پایان نیست
کاری که آغازی ندارد، انجامش را نپذیر
حکایت من و معشوق پایانی ندارد زیرا آنچه جاودانه و کهن است هرگز پایانی نخواهد داشت.
✦✦✦✦
آیه چهار
هدف فراتر از دسترنج خود ارضایی است
آزارم می دهد و دوست ندارم از خدا بخواهم
یک لحظه خودت را نشان بده، چون گل رز جاذبه را به مرزهایش رسانده است و سرو در چمن خودش را اذیت می کند، خدا این را دوست ندارد و شروع به خودنمایی می کند. یعنی گل سرخ و سرو، چون تو را ندیدند، نوازش می کنند.
✦✦✦✦
آیه پنج
مژک های قلب مانند طناب هستند
برو ای شیخ که برای ما جامه حرام شده است
وقتی موهای بلند معشوق به تو فرمان می دهد که کمربند زرتشتی خود را ببندی، دیگر به من نگو که پوشیدن جامه زهد بر تن ما حرام و باطل است.
✦✦✦✦
آیه شش
پرنده روحانی من که بر سر سیدر سفر پرواز کرد
در پایان بذر خال در تله کاشته می شود
پرنده جانم که آزادانه بر شاخ درخت سرو آواز می خواند، عاقبت بذر خال تو در دام عشقش گرفتار شد، یعنی در هوای خال تو به زمین فرود آمد.
سدرة یا سدرة المنتهی نام درختی است در آسمان هفتم که در سوره نجم نیز آمده است.
✦✦✦✦
بیت هفتم
چشمان بیمار من نباید بخوابد
هر که کاشکسی دارد او را می کشد، چگونه می تواند بخوابد؟
چشم های دردمند من لیاقت خواب را ندارند. چگونه فردی می تواند با درد مزمن و مداوم در پاهای خود بخوابد؟
✦✦✦✦
آیه هشتم
صادقانه گفتم: برای من متاسف نباش
تو صاحب دعوا و آخرالزمان هستی
شما به من رحم نخواهید کرد و من دوست صمیمی شما هستم. حالا شما و این چرخه روزها صحت ادعای من را ثابت خواهید کرد.
✦✦✦✦
آیه نهم
حافظ ر میل به ابروی تو دارد شاید
مکانی در گوشه ی محراب برای اهل کلام
اگر حافظ ابروهای تو را بخواهد سزاوار است، چون اساتید کلام الله گوشه مسجد می نشینند و درس می دهند و بحث می کنند.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.