غزل شماره ۳۰۰ حافظ: هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

آیه اول

هزاران دشمن در صدد نابودی من هستند
من دوستی بیش از دشمن ندارم، باک

حتی اگر هزار دشمن برای کشتن من بخوانند، تا زمانی که تو دوست و همدم من باشی، از آنها نمی ترسم.

✦✦✦✦

بیت دوم

امید تو مرا زنده نگه می دارد
در غیر این صورت، می ترسم هر بار که تو را ترک کنم، تو را نابود کنم

آرزوی رسیدن به تو مرا زنده نگه می دارد اما دوری تو هر لحظه مرا تهدید به مرگ می کند.

✦✦✦✦

آیه سه

اگر بوی باد را نشنیدم نفس بکش
از غم غمگینم

اگر عطر تو را بر نسیم نمی شنیدم لحظه به لحظه مثل گل، گردنم را از غم در می آوردم.

✦✦✦✦

آیه چهار

با چشم خیالت بخواب
و صبر در دل فراق در الحشک

آیا چشمان من از افکار تو به خواب می روند؟ غیر ممکن است! آیا دل من بعد از تو صبور است؟ هرگز!

✦✦✦✦

آیه پنج

اگر زخمی دادی مرهم دیگری است
اگر شخص دیگری را مسموم کنید، تریاک

به نظر من زخم و ضربه ای که بر من وارد می کنی بهتر از مرهمی است که دیگری بر آن می زند و زهری که به من می دهی از پادزهر دیگران گرانبهاتر است.

✦✦✦✦

آیه شش

با کتک زدن قاتل جان ما برده است
چون روحم فدای توست

کشتن من با ضربات شمشیر برای من حیات ابدی است زیرا اگر فدای تو کنم روح من و من پاک و زیبا خواهد بود.

✦✦✦✦

بیت هفتم

مبیک ناله کرد که به شمشیر من زدی
من از تو محافظت خواهم کرد، سر و دستی برای محافظت از تو ندارم

افسار اسبت را از من نگیر که اگر شمشیر مرا بزنی سرم را از تیغت حفظ می کنم و افسار زین اسبت را رها نمی کنم.

✦✦✦✦

آیه هشتم

کجا کسی می تواند شما را همانطور که هستید ببیند؟
هرکس به اندازه علمش می فهمد

هر کس شما را دیده است نمی تواند شما را ببیند و شما را همانطور که واقعا هستید بشناسد. درک و درک هر کس از شما به سطح بینش آنها بستگی دارد.

✦✦✦✦

آیه نهم

از چشم عزیزترین مردم دنیا در امان باشید
که در خانه ات را روی زمین گذاشت