مطالب

غزل شماره ۲۷۷ حافظ: فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

غزل شماره 277 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل شماره ۲۷۷ حافظ

تمام فکر بلبل این است که دوستش شده است
گل در فکر، مانند چرخیدن در کار
جادوی همه عاشق شدن نیست
خواجه باید غم بنده باشد
جایی است که خون در دل لعل جریان دارد
زین تگابان که بازار را می شکند
بلبل از فیض گل یاد گرفت، اهل حرف زدن نبود
همه این کلمات و شعر ترانه در منقار او نهفته است
از کوچه عزیزمان می گذری
مراقب باشید که دیوار بشکند
صد قافله راه رفته و دلش همنشین است
هر جا هست خدا حفظش کنه
از حرفای سالمت خوشم اومد قلبم
جنبه گرامی عشق تسلیم است
صوفی آنقدر خوشحال شد که کلاهش را کج کرد
دستش باید با دو فنجان دیگر مزاحم شود
دل حافظ از دیدار تو به وجد آمد
نازپرورد با درد او همراه است

غزل شماره 277 حافظغزل شماره 277 حافظ
غزل شماره 277 حافظ

معنا و تفسیر غزل حافظ شماره ۲۷۷

آیه اول

تمام فکر بلبل این است که دوستش شده است
گل در فکر، مانند چرخیدن در کار

تمام قلب بلبل این است که گل معشوق او شده است، در حالی که گل به این فکر می کند که چگونه او را نوازش و معاشقه کند.

✦✦✦✦

بیت دوم

جادوی همه عاشق شدن نیست
خواجه باید غم بنده باشد

عشق نه تنها عاشق را رنج می‌دهد، بلکه برای کسی که برای زیردستانش غمگین است، بزرگوار است.

✦✦✦✦

آیه سه

جایی است که خون در دل لعل جریان دارد
زین تگابان که بازار را می شکند

در دل لعل جایی برای جاری شدن خون است و گوهر سرخ رنگ است، به دلیل آن همه آسیبی که بازار شراب در ظرف سرامیکی ندارد.

✦✦✦✦

آیه چهار

بلبل از فیض گل یاد گرفت، اهل حرف زدن نبود
همه این کلمات و شعر ترانه در منقار او نهفته است

بلبل سخنان شیوا را از لطف عشق گل آموخت و اگر چنین نبود، از همان ابتدا سخنان شیوا و شعرهای زیبا در منقارش جاری نمی شد.

✦✦✦✦

آیه پنج

از کوچه عزیزمان می گذری
مراقب باشید که دیوار بشکند

شما که در کوچه بانوی ما رفت و آمد می کنید، مراقب باشید مبادا دیوار آن سر را بشکند.

✦✦✦✦

آیه شش

صد قافله راه رفته و دلش همنشین است
هر جا هست خدا حفظش کنه

رفیق مسافری که هر جا که هست صد کاروان دوست همراهش است، خدا حفظش کند.

✦✦✦✦

بیت هفتم

خوشحال می شوید در مورد سلامتی خود صحبت کنید
این جنبه عشق عزیز است که باید داده شود

ای دل، هر چند با آرامش و به دور از نگرانی شادی، فراموش نکن که دل مشغول عشق هم دنیاهای شیرینی دارد.

✦✦✦✦

آیه هشتم

صوفی آنقدر خوشحال شد که کلاهش را کج کرد
دستش باید با دو فنجان دیگر مزاحم شود

بدین ترتیب صوفی شنقول و شاداب کلاهش را کج کردند که اگر دو فنجان دیگر هم می خورد دستش آشفته و در عین حال آشفته می شد.

✦✦✦✦

آیه نهم

دل حافظ از دیدار تو به وجد آمد
نازپرورد با درد او همراه است

بعد از آن که دل حافظ را که به دیدار تو عادت کرده و به تو نزدیک است آزرده ای نمی شود.

منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا