غزل شماره ۲۳۵ حافظ: زهی خجسته زمانی که یار بازآید
متن غزل شماره ۲۳۵ حافظ
سریال برکت وقتی دوست برمی گردد
باشد که فرد غمگین به کار خود بازگردد
خیلی بهش فکر کردم
امیدوارم اون شوالیه برگرده
اگر نه، به سرم می آید
نگو با سرت چیکار کنم
مثل یک گردونه سر راهش نشسته ام
و بدان که آرزو برمی گردد
قلبی که با سر زلوین قرار گذاشت
فکر نکنید که او به سوی شما باز خواهد گشت
چگونه بلبل را از دکتر بیرون کشیدند؟
تا دوباره بوی بهار بمانم
امل حافظ در نقش بند قضا
تا مثل برنج به دستم برگردم
معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۲۳۵
آیه اول
سریال برکت وقتی دوست برمی گردد
باشد که فرد غمگین به کار خود بازگردد
خوشا آن روزگار خجسته است که یار برگردد و با بازگشتش عزاداران را به آرزوها برساند.
✦✦✦✦
بیت دوم
خیلی بهش فکر کردم
امیدوارم اون شوالیه برگرده
اسب سیاه و سفید را پیشاپیش منتظر لشکر خیالی خود نگه داشتم، به این امید که شوالیه چابک برگردد و بر آن بنشیند، یعنی چشمان ما را زیر پا بگذارد.
✦✦✦✦
آیه سه
اگر نه، به سرم می آید
نگو با سرت چیکار کنم
اگر سرم مثل توپ در منحنی چوب چوگانش جا نگیرد دیگر از سر حرف نمی زنم و آن سر چه فایده ای دارد؟
✦✦✦✦
آیه چهار
مثل یک گردونه سر راهش نشسته ام
و بدان که آرزو برمی گردد
مثل غبار راه منتظرش بودم و آرزو می کردم که به این راه بازگردد تا من به دنبالش بروم.
✦✦✦✦
آیه پنج
قلبی که با سر زلوین قرار گذاشت
فکر نکنید که او به سوی شما باز خواهد گشت
تصور نکن دلی که وعده موهای بلندش را داده روزی به آرامش برسد.
✦✦✦✦
آیه شش
چگونه بلبل را از دکتر بیرون کشیدند؟
تا دوباره بوی بهار بمانم
بلبل از دی ماه و سرمای زمستان بسیار رنج کشید، به امید بازگشت دوباره بهار.
✦✦✦✦
بیت هفتم
امل حافظ در ولسوالی نقشبند
تا مثل برنج به دستم برگردم
ای حافظ امیدوارم عاقبت معشوق به من برگردد یعنی مثل نقاش که روی دستش طرحی مثل نقش برنج می کشد آن تابلو را به دست من بیاورد.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.