غزل شماره ۲۲۰ حافظ: از دیده خون دل همه بر روی ما رود
غزل شماره 220 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی
متن غزل حافظ شماره 220
با دیدن خون دل همه به سمت ما چرخید
چه بگویم و چه بر سر ما خواهد آمد؟
ما در جعبه هوا دراز کشیده ایم
بر باد اگر رود دل ما به هوا برود
خورشید به خاطر حسادت جیمی چاک کم کم طلوع می کند
اگر ماه عشق من به رود قبا می ریزد
ما سرپرستی بر خود داریم
او اگر برود بر ماست
سیل است و هر که بگذرد آب را می بیند
اگر قلبش سنگی بود می رفت
دیدن ما در آب یک ماجراجویی روز و شب است
رهگذری در مزرعه خود چرا می کند
حافظ همیشه با صمیمیت دل می خواند
زیرا صوفیان صاحب خانقاه از الصفا خارج می شوند
معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۲۲۰
آیه اول
با دیدن خون دل همه به سمت ما چرخید
چه بگویم و چه بر سر ما خواهد آمد؟
خون قلب مدام از چشمانم به سمت صورتم جاری است. چه بگویم از آنچه از چشمانم به صورت ما می گذرد و چه اشکی که جاری می شود؟
✦✦✦✦
بیت دوم
ما در جعبه هوا دراز کشیده ایم
بر باد اگر رود دل ما به هوا برود
آرزو و آرزویی را در سینه و دل پنهان کردهایم که اگر روزی سرمان منفجر شد به خاطر آن آرزوست.
✦✦✦✦
آیه سه
خورشید به دلیل حسادت جامی چاک به آرامی طلوع می کند
اگر ماه عشق من به رود قبا می ریزد
اگر ماه نازبروده عزیزم خرقه بگذرد خورشید مشرق از حسادت لباسش را پاره می کند. یعنی خورشید از روی حسادت کاری می کند که خود را شبیه دوست من کند.
✦✦✦✦
آیه چهار
ما سرپرستی بر خود داریم
او اگر برود بر ماست
صورت بر غبار راه معشوق نهادیم. شایسته آن دوست آشناست که پایش را روی صورت ما بگذارد.
✦✦✦✦
آیه پنج
سیل است و هر که بگذرد آب را می بیند
اگر قلبش سنگی بود می رفت
چشمانم پر از اشک است و هر که بگذرد و اشک مرا ببیند، اگر چه دلش مانند سنگ باشد، ناآرام می شود. حتی سنگدلان هم برای من متاسفند.
✦✦✦✦
آیه شش
دیدن ما در آب یک ماجراجویی روز و شب است
رهگذری در مزرعه خود چرا می کند
هر روز و شب با اشک چشمانمان دست و پنجه نرم می کنیم که چرا این اشک های جاری بر سر کوی عزیزمان می ریزد.
✦✦✦✦
بیت هفتم
حافظ همیشه با صمیمیت دل می خواند
زیرا صوفیان خانقاه صفا را ترک می کنند
در حالی که صوفیان در خانقاه جمع می شوند، حافظ نیز از روی پاکی نیت و صفای دل به بار می رود.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.