غزل شماره ۲۱۲ حافظ: یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
غزل شماره 212 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی
متن غزل الحافظ شماره ۲۱۲
صبح دو اتفاق افتاد
لبهای ساقی شرابم را چشید
از مستی دیگر با شاهد دوران جوانی
می خواستم برگردم اما طلاق قطعی شده بود
هر کجا که می رویم در راه مقامات
افیت با شوخی اخراج شد
ای حجامت، یک لیوان از شرابی که در راه است به من بده
هر که عاشق او نشود ریا است
آه، مژده بده که من زیر آفتاب می نشینم
در خواب صبح هم خوابش برده بود
سعی می کردم گوشه چشم مستی ام را بگیرم
استقامت و صبر از چین پیشانی اش افتاده بود
نصرت الدین شاه یحیی را از کرم از دست ندادی
امور مالک و الدین از کار افتاده بود
حافظ وقتی ناراحت بود این را نوشت
افکارش در دام احساسات افتاد
معنا و تفسیر غزل شماره ۲۱۲ الحافظ
آیه اول
صبح دو اتفاق افتاد
لبهای ساقی شرابم را چشید
دیروز صبح شد که چند لیوان شراب نوشیدم و از شوق بوسیدن لب پیاله، شراب شیرین و دلنشین به من آمد.
✦✦✦✦
بیت دوم
از مستی دیگر با شاهد دوران جوانی
می خواستم برگردم اما طلاق قطعی شده بود
به خاطر مستی و از دست دادن اعصاب خواستم برگردم پیش یار جوانی و پیش او برگردم اما جدایی و طلاق بین ما قطعی شد.
✦✦✦✦
آیه سه
هر کجا که می رویم در راه مقامات
افیت با شوخی اخراج شد
در هر مرحله ای که در مسیر روش می رسیدیم، می دیدیم که سلامت و ایمنی متضادند و به دور از پرستش زیبایی و نگاه به چهره زیبا.
✦✦✦✦
آیه چهار
ای حجامت، یک لیوان از شرابی که در راه است به من بده
هر که عاشق او نشود ریا است
ای پیاپه، لحظه به لحظه و یک به یک جام شراب به من بده، زیرا در راه تو، هر که در عشق و مستی گام نگذارد، در کوره راه دو رنگ و ریا خواهد افتاد و نخواهد شد. رسیدن به هدف
✦✦✦✦
آیه پنج
آه، مژده بده که من زیر آفتاب می نشینم
او در خواب صبحگاهی نیز عاشق شد
ای خفته و تعبیر خواب، تعبیر خوب و نیکی به من بده که در خواب زیبای صبح دیشب دیدم که خورشید با من در یک اتاق است.
✦✦✦✦
آیه شش
سعی می کردم گوشه چشم مستی ام را بگیرم
استقامت و صبر از چین پیشانی اش افتاده بود
من این نقشه و این نقشه را داشتم که از آن چشم مستی دوری کنم و از آن خلاص شوم، اما صبرم با ابروی ژولیده او تمام شده بود.
✦✦✦✦
بیت هفتم
نصرت الدین شاه یحیی را از کرم از دست ندادی
امور مالک و الدین از کار افتاده بود
اگر شاه یحیی از روی جوانمردی در حمایت از دین عجله نمی کرد، کار اداره دولت و دین مختل می شد.
✦✦✦✦
آیه هشتم
حافظ وقتی ناراحت بود این را نوشت
افکارش در دام احساسات افتاد
در آن زمان که حافظ این شعر گیج کننده را می سرود، ذهنش در گرو رویاهای دلش بود و حال و هوای پرشور و آرزویی داشت.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.