غزل شماره ۱۹۰ حافظ: کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۱۹۰

آیه اول

کلک میشکین در روزی که ما را به یاد می آورد
دستمزد دویست برده را بگیرید تا آزاد شوید

و روزی که قلم خوشبوی تو احوال ما را بپرسد و نامه ای برای ما بنویسد، آنگاه کار نیکی کرده است و ثوابش مانند ثواب آزادی دویست غلام خواهد بود.

✦✦✦✦

بیت دوم

سلام و درود بر او باد
اگر با سلام دل ما را شاد کردی؟

اگر رسول عزیز را – که برایش آرزوی سلامتی می کنم – با سلام دادن به دوستی خشنود کنیم چه؟ سلما از علاقه مندان به ادبیات عرب است.

✦✦✦✦

آیه سه

سعی کنید پول زیادی به شما بدهید
اگر هلاک شوم، فیض تو مرا باز خواهد گرداند

تست کن ببین اگر لطف و مهربانی تو را شاد کند و به گمشده ای مثل من نظم بدهد به هدف و آرزوی خود می رسی.

✦✦✦✦

آیه چهار

پروردگارا، دل ناز آن بازنده
خدا سر فرهاد را بیامرزد

خدایا قلب آن عزیز شیرین هخات را از حال و روز من آگاه کن و به او الهام کن که با رحمت و مهربانی به دیدار معشوقش برود.

✦✦✦✦

آیه پنج

پادشاه صد سال طاعت و زهد را به انجام رساند
یک ساعت از عمرش می ارزد که سر او فریاد بزند

یک ساعت عدالت، ایجاد عدالت و عدالت. حق مظلوم برای شاه بهتر از صد سال زهد و عبادت است.

✦✦✦✦

آیه شش

اخیراً خواستگاری ملایم شما پایه و اساس مرا گرفته است
چه پایه عاقلانه ای برای ساختن دوباره

تا به حال، جذابیت، طلسم و غرور شما اساس مرا ویران کرده است، پس ببینیم حرکات قلبی شما چه اعمال عاقلانه دیگری را خواهد ساخت که همگی مبتنی بر حکمت است.

✦✦✦✦

بیت هفتم

نگین ناب شما از ستایش ما مستثنی است
در مورد کارهایی که خدا به خوبی انجام می دهد با دقت فکر کنید

چهره ی نیک و خوش اخلاقی و فطرت پاک تو نیازی به ستایش ما ندارد. شما زیبایی خدادادی دارید و نیازی به آرایش آرایشگر ندارید.

✦✦✦✦

آیه هشتم

در شیراز به هدفمان نرسیدیم
خرم روز حرکت حافظ به بغداد

ما در شیراز به آرزوها و اهدافمان نرسیدیم وای روزی مبارک که حافظ راه بغداد را در پیش بگیرد، شاید آنجا به آرزوهایش برسد.