مطالب

غزل شماره ۱۸۷ حافظ: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

غزل شماره 187 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل حافظ شماره 187

دلت را بسوزان تا کارت را انجام دهی
مجبور شدن در شب صد بدی
اتاب یار پری چهره عاشقانه می کند
آن کاریزمای انتقام جویانه صد نفر را آزار خواهد داد
آنها باید حجاب را از مالک به پادشاهی او بردارند
چه کسی در جام جهانی خدمت می کند؟
دکتر عشق مسیح است و دریاچه مشفق
چو دردی را در تو نمی بیند که آن را التیام بخشد
تو از پروردگارت راضی هستی
هر که رحم نکند خدا را می خواند
خوشبختانه وقتی بیدار شدم از خواب خسته شده بودم
در فاتحه صبح دعا کنید
سوختن حافظ و بوی آن کمکی به زلف یار نکرد
آیا این به معنای نابودی این دولت است؟

غزال شماره 187 حافظغزال شماره 187 حافظ
غزال شماره 187 حافظ

معنی و تفسیر غزل شماره 187 حافظ

آیه اول

بگذار دلت بسوزد و کارها را انجام بده
مجبور شدن در شب صد بدی

دلت به آتش عشق بسوزد که در کارهای بزرگ می سوزد و می سوزد، یک نماز نیمه شب صد جور بدبختی را از بین می برد.

✦✦✦✦

بیت دوم

اتاب یار پری چهره عاشقانه می کند
آن کاریزمای انتقام جویانه صد نفر را آزار خواهد داد

سرزنش ها و نوازش های عاشقی زیبا را با کمال میل مانند عاشقان تحمل می کند، زیرا یک عمل مهربانی او صد برابر ظلم او را جبران می کند.

✦✦✦✦

آیه سه

آنها باید حجاب را از مالک به پادشاهی او بردارند
چه کسی در جام جهانی خدمت می کند؟

هر که جام دلش را که دنیا بیند همیشه پاک و صیقل دهد، همه موانع از عالم خاکی تا عالم بالا از چشمش برداشته می شود.

✦✦✦✦

آیه چهار

دکتر عشق مسیح است و دریاچه مشفق
چو دردی را در تو نمی بیند که آن را التیام بخشد

عشق مانند یک پزشک مهربان است و روح مسیحی دارد، اما وقتی درد عشق را احساس نکنید، چه کسی درمان می کند؟

✦✦✦✦

آیه پنج

تو از پروردگارت راضی هستی
هر که رحم نکند خدا را می خواند

کار دلت را به خدا و امیدت بسپار، زیرا اگر مخالفان به تو رحم نکنند، خدا هم به تو رحم خواهد کرد.

✦✦✦✦

آیه شش

خوشبختانه وقتی بیدار شدم از خواب خسته شده بودم
در فاتحه صبح دعا کنید

به خاطر این شانس دلم برای خواب تنگ شده است. آیا ممکن است کسی که بیدار است در نماز صبح برای من دعا کند تا خوابم بیدار شود؟

✦✦✦✦

بیت هفتم

سوختن حافظ و بوی آن کمکی به زلف یار نکرد
آیا این به معنای نابودی این دولت است؟

حافظ در آتش فراق آب شد و بوی موی یار را نبوید. شاید باد صبا او را به این حکومت راهنمایی کند و بوی زلف یار را برایم بیاورد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا