مطالب

غزل شماره ۱۸۲ حافظ: حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

غزل شماره 182 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل الحافظ شماره ۱۸۲

مدتی است که ننوشته ای و چند روزی است
چندتا پیام مخفیانه برات فرستادم؟
ما نمی توانیم به آن مقصد بزرگ برسیم
چند قدم برداشتی؟
چون می از خم به سبو رفت و روی نقاب گل انداخت
از این فرصت برای لذت بردن و نوشیدن چند فنجان استفاده کنید
شکر آمیخته با گل دوای دل ما نیست
چند بوسه و چند ناسزا
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
برای اینکه خودتان را لوس نکنید، در مورد چیزهای بد صحبت کنید
چه اشکالی دارد این جمله را که گفتم هنرش را هم بگو
عقل دل مخاطب را انکار نکنید
ای گدایان، خداوند یاران شما را هلاک کند
چچم اینم مدید ز اینامی چند
پیرمرد در بار چه مهربانانه به دردش گفت
گویی دل از ظلم سوخته است
حافظ از هیجان اسب قورباغه دو سوخت
کامگارا، در مورد تعداد شکست ها اظهار نظر کرد

غزل شماره 182 حافظغزل شماره 182 حافظ
غزل شماره 182 حافظ

معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۱۸۲

آیه اول

مدتی است که ننوشته ای و چند روزی است
چندتا پیام مخفیانه برات فرستادم؟

مدتی است که رزومه ات را برای من ننوشته ای محرم کی؟ یعنی اینکه من از طریق آن پیام خود را به شما می رسانم بر کسی پوشیده نیست.

✦✦✦✦

بیت دوم

ما نمی توانیم به آن مقصد بزرگ برسیم
چند قدم برداشتی؟

ما نمی توانیم به مقام عالی شما برسیم مگر اینکه لطف شما چند قدم به سوی ما بردارد.

✦✦✦✦

آیه سه

چون می از خم به سبو رفت و در نقاب گل انداخت
از فرصت استفاده کنید و چند فنجان بنوشید

در آن هنگام که شراب پخته شده از ظرف بزرگ در جام ریخته می شود و غنچه گل شکوفه می دهد، فرصت را غنیمت شمرده و چند فنجان شراب بنوشید.

✦✦✦✦

آیه چهار

شکر آمیخته با گل دوای دل ما نیست
چند بوسه و چند ناسزا

شربت قند و گلاب درد دل ما را دوا نمی کند.

✦✦✦✦

آیه پنج

زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
برای اینکه شما را نابود نکنید، از میزان شرمندگی صحبت کنید

ای زاهد با احتیاط از کوچه رندان لبالی بگذر تا همراهی این معدود بد نام آبروی تو را نبرد. این آیه تمسخر زاهد منافق است.

✦✦✦✦

آیه شش

گفتن حرف من و گفتن هنر او هم اشتباه است
عقل دل مخاطب را انکار نکنید

اینک که تمام مفاسد شراب را برشمردی، هنر و فضایل آن را نیز در نظر بگیر و در توضیح فلسفه شراب برای چند نادان کوتاهی نکن و گمراه نشو.

✦✦✦✦

بیت هفتم

ای گدایان، خداوند یاران شما را هلاک کند
چچم اینم مدید ز اینامی چند

ای مست ها، فقط خدا می تواند به شما کمک کند، پس انتظار نداشته باشید که یک فرد چهارپا انسان یا حیوان به شما چیزی بدهد.

✦✦✦✦

آیه هشتم

پیرمرد بار به مسکنش چه گفت؟
گویی دل از ظلم سوخته است

پیرمرد چه پند نیکی به مسکن بیچاره در میخانه اش کرد که هرگز درد دل و پریشانی خود را با افراد نابالغی که دردی را تجربه نمی کنند در میان بگذارد.

✦✦✦✦

آیه نهم

حافظ از هیجان اسب قورباغه دو سوخت
کامگارا، در مورد تعداد شکست ها اظهار نظر کرد

چهره حافظ سوخته از حسرت دیدار خورشید، ای ماه، به آرزوی ناکامت بنگر.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا