غزل شماره ۱۴۷ حافظ: نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
متن غزل حافظ شماره 147
نسیم صبا با اعلامیه ای من را بمباران کرد
که روز سختی و اندوه را کوتاه کرد
جیمی شیک را به خواننده های صبحگاهی بدهید
او قول داد که بادهای صبحگاهی خواهند آمد
بیا، بیا، در بهشت راضی باش
در این دنیا راهی به قلب وجود دارد
با خوش شانسی میریم شیراز
زهی رفیق که شانس من را به الحمرهی آورد
از قضا، کوش کین هرگز کلاه نپوشید
شاید او نتوانست با افسر صلح کند
چه ناله هایی از دلم به کف ماه آمد
ژو مناسبت آن ماه خرگوش را به یاد آورد
رایت منصور به قله حافظ رسید
که به اعلیحضرت درخواست داد
معنی و تفسیر غزل شماره 147 حافظ
آیه اول
نسیم صبا با اعلامیه ای من را بمباران کرد
که روز سختی و اندوه را کوتاه کرد
نسیم صبا دیشب به من خبر داد که روزهای غم و اندوه کوتاه شده و به پایان رسیده است.
✦✦✦✦
بیت دوم
جیمی شیک را به خواننده های صبحگاهی بدهید
او قول داد که بادهای صبحگاهی خواهند آمد
همچنین این مژده که باد سحر آورده است; لباسی را که از شادی پاره کردی به نوازندگانی می دهیم که شراب صبحگاهی می نوشند.
✦✦✦✦
آیه سه
بیا، بیا، در بهشت راضی باش
در این دنیا راهی به قلب وجود دارد
عجله کن، عجله کن، زیرا رضوان، یعنی نگهبان آسمان، تو را چون حوری در آسمان، به خاطر من به این دنیا آورده است، و او فردی ناچیز است که هیچ ندارد.
✦✦✦✦
آیه چهار
به برکت بخت و اقبال به شیراز می رویم
زهی رفیق که شانس من را به الحمرهی آورد
با لطف و توجهی که عاقبت به خیر می کند به شیراز می رویم. درود بر این دوستی که شانس با من آورد.
✦✦✦✦
آیه پنج
از قضا، کوش کین هرگز کلاه نپوشید
شاید او نتوانست با افسر صلح کند
در تلاش برای به دست آوردن قلب ما، این کلاه کوچک احتمالاً تاج بسیاری از افراد سلطنتی را فتح کرده است.
✦✦✦✦
آیه شش
چه ناله هایی از دلم به کف ماه آمد
ژو مناسبت آن ماه خرگوش را به یاد آورد
آنچه دلم فریاد زد به ماه در آسمان رسید که به یاد چهره عاشق محجبه ای افتادم که چون ماه زیباست.
✦✦✦✦
بیت هفتم
رایت منصور به قله حافظ رسید
که به اعلیحضرت درخواست داد
حافظ هنگامی که به درگاه شاهنشاه پناه برد، پرچم پیروزی خود را به آسمان برافراشت.