مطالب

غزل شماره ۱۲۴ حافظ: آن که از سنبل او غالیه تابی دارد

غزل شماره 124 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل حافظ شماره 124

کسی که سوت دارد
بار دیگر با عزیزانش مهربان است
مثل باد از روی مردگانت می گذری
آنچه می توان کرد زندگی و شتاب است
ماه و خورشید پشت پرده ظاهر می شوند
آفتابی است و یک سحابی در جلوی آن قرار دارد
چشمانم به هر گوشه رودخانه چرخید
تا پایان روز، سرو رنگ آبی با طراوت خواهد داشت
و لبخند خنده دار در خون من به سمت اشتباه می رود
ما امیدواریم که او فرصتی برای دریافت ایده های خوب داشته باشد
آب حیوان این است که لب داشته باشد
مشخص است که سبزها سراب دارند
چشمان مست تو بر دلم خم شده است
یک ترک مست است اما می خواهد کباب کند
روح بیمار من سوال شما نیست
خوشحالم، چه کسی پاسخی از یک دوست دارد؟
کی به دل خسته حافظ نذری می رود؟
چشمان مست او از هر زاویه آسیب دیده بود

غزل شماره 124 حافظغزل شماره 124 حافظ
غزل شماره 124 حافظ

معنی و تفسیر غزل حافظ شماره 124

آیه اول

کسی که سوت دارد
بار دیگر با عزیزانش مهربان است

آن که موهای خوشبویش در تب حسادت موهای خوشبویش است، دوباره با جذابیت و تهاجمی در کنار هوادارانش بازگشته است.

✦✦✦✦

بیت دوم

مثل باد از روی مردگانت می گذری
آنچه می توان کرد زندگی و شتاب است

معشوق، چون باد بر عاشقان کشته شده در راه خود گذشتی. چه کنیم که عاشق زندگی من و من سرعت و شتاب دارد.

✦✦✦✦

آیه سه

ماه رو به خورشید پشت پرده
آفتابی است و یک سحابی در جلوی آن قرار دارد

چهره او مانند ماه است، مانند خورشید از پشت پوشش موهایش، مانند خورشید پوشیده از ابر.

✦✦✦✦

آیه چهار

چشمانم به هر گوشه رودخانه چرخید
تا پایان روز، سرو رنگ آبی با طراوت خواهد داشت

چشمانم سیل اشک را از هر گوشه ای روانه کرد تا قامت لطیف تو شاداب تر شود. شاعر در تفسیر این بیت به خوبی عمل کرده است. از عشق و عاطفه اشک در چشمان حافظ جاری می شود و هدف حافظ از این گریه آبیاری چهره یار است.

✦✦✦✦

آیه پنج

و لبخند خنده دار در خون من به سمت اشتباه می رود
ما امیدواریم که او فرصتی برای دریافت ایده های خوب داشته باشد

گرچه جذابیت چشم های گستاخ شما به اشتباه و بی گناه مرا می کشد، امیدوارم او فرصت کافی برای این کار داشته باشد. چون عقاید او درست و جالب است.

✦✦✦✦

آیه شش

آب حیوان این است که لب داشته باشد
مشخص است که سبزها سراب دارند

اگر آب زنده‌ای که حیات جاویدان می‌دهد همان چیزی است که لب‌ها دوست دارند، پس معلوم است که خضر چیزی جز سراب به دست نیاورده است.

✦✦✦✦

بیت هفتم

چشمان مست تو بر دلم خم شده است
یک ترک مست است اما می خواهد کباب کند

چشم مست تو جگرم را از دل من و از سلولم نشانه گرفت او یک ترک مست است که هوس کباب خوردن دارد و برای همین جگر مرا انتخاب کرد.

✦✦✦✦

آیه هشتم

روح بیمار من سوال شما نیست
خوشحالم کی جوابی از دوست داره؟

جان، مریض و رنجور از عشق من، از تو نمی پرسد و نمی پرسد. خوشا به حال عاشق بیمار که بدون سوال از دوستانش جواب می گیرد.

✦✦✦✦

آیه نهم

کی به دل خسته حافظ نذری می رود؟
چشم مست او هر گوشه ای آسیب دارد

چشم مست عاشق کی به دل عاشق و رنج کشیده حافظ می نگرد؟ یعنی هرگز به حافظ توجه نمی کند; در حالی که چشمان مست و ماتش هر گوشه پایش شکسته است

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا