مطالب

غزل شماره ۱۱۴ حافظ: همای اوج سعادت به دام ما افتد

غزل شماره 114 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل الحافظ شماره ۱۱۴

نهایت خوشبختی در تله ما نهفته است
اگر بگذری بر سر ما می افتد
از شادی کلاه می جوشم
اگر عکسی از شما در جام ما بیفتد
فال شب طلوع ماه مراد از افق
یک پرتو نور به پشت بام خانه ما افتاد
به دربار تو چنان که گویی باد نیست
سلام ما کی می رسد؟
تصور می کردم او جانش را فدای لب هایش کرده است
که قطره ای از شفافیت آن بر کام ما می افتد
خیال، گفتم زندگی ابزار است
چون این تعقیب و گریز در دام ما می افتد
برای ناامیدی در را بکوب ولی
قرعه کشی دولتی به نام ما افتاده است
از زمین، هر زمان که آن دمید، از شما محافظت می شود
نسیم گلشن جان درست زیر دماغ ما می افتد

غزال شماره 114 حافظغزل شماره 114 حافظ
غزل شماره 114 حافظ

معنی و تفسیر غزل شماره 114 حافظ

آیه اول

نهایت خوشبختی در تله ما نهفته است
اگر بگذری بر سر ما می افتد

اگر از جای ما عبور کند و به ما نزدیک شود، شادی نیز از بلندی های شادی فرود می آید و در دام ما می افتد. هما پرنده خوشبختی است که اگر بر سر کسی بنشیند او را شاد می کند.

✦✦✦✦

بیت دوم

از خوشحالی کلاه می جوشم
اگر عکسی از شما در جام ما بیفتد

اگر اشعه ای از صورت تو بر جام شراب ما بیفتد، کلاهم را مانند حباب شادی به آسمان پرتاب خواهم کرد. هجای اول به حباب های روی سطح شراب در هنگام جوشیدن اشاره دارد.

✦✦✦✦

آیه سه

فال شب طلوع ماه مراد از افق
یک پرتو نور به پشت بام خانه ما افتاد

در آن شبی که ماه رویاهای من از افق طلوع می کند و در آسمان خودنمایی می کند، آیا ممکن است پرتوی از نور آن بر سطح ما فرود آید؟ اگر پرتوهای ماه را بتوان از بام کسی دید، این نشانه خوش شانسی است.

✦✦✦✦

آیه چهار

به دربار تو چنان که گویی باد نیست
سلام ما کی می رسد؟

وقتی باد با این شدت و قامت به بارگاه و مکان تو نمی رسد، چگونه لااقل اجازه و فرصتی برای سلام و احوالپرسی بگیرم؟

✦✦✦✦

آیه پنج

تصور می کردم او جانش را فدای لب هایش کرده است
که قطره ای از شفافیت آن بر کام ما می افتد

وقتی جانم را فدای لبهای معشوقم کردم با خودم فکر کردم و خیالی وحشیانه پختم که قطره ای از شیره لذیذ لبهایش در دهانم بیفتد و مرا بنوشد.

✦✦✦✦

آیه شش

خیال، گفتم زندگی ابزار است
چون این تعقیب و گریز در دام ما می افتد

نقش و تخیل شعر تو در ذهنم به من می گفت زندگیت را وسیله ارتباطی قرار بده، یعنی برای رسیدن به ارتباط ما از زندگیت دست نکش، زیرا این کار بیهوده است و امثال تو طعمه ارتباط ما شده اند. . دام، اما به تماس نرسید

✦✦✦✦

بیت هفتم

برای ناامیدی در را بکوب ولی
قرعه کشی دولتی به نام ما افتاده است

حافظ در این بیت خطاب به خود می گوید: ناامیدانه از درگاه معشوق روی نگردان و به دنبال خیر باش که شاید قرعه بخت و اقبال به نام ما باشد.

✦✦✦✦

آیه هشتم

از زمین، هر زمان که آن دمید، از شما محافظت می شود
نسیم گلشن جان درست زیر دماغ ما می افتد

حافظ هر گاه سخنی کوتاه از خاک می گفت، بوی باغ خوب زندگی اش را حس می کردیم. این بیت مبالغه از عطر تراب کوی یار است و از کلام حافظ نیز سرچشمه گرفته است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا