سکوت ۲۰ساله کارگردان ایرانی پس از آخرین فیلم دفاع مقدسی
سینمای دفاع مقدس ماندگار نمیشد اگر محمد بزرگنیا دل به دریا نمیزد تا از جنگ بگوید، اگر احمدرضا درویش «دوئل» را نمیساخت و اگر بهزادپور با «خداحافظ رفیق» به جانبازان و اسرا، ادای دین نمیکرد.
به گزارش همشهری آنلاین، سینمای دفاع مقدس ایران با نامهای بزرگی گره خورده است. نامهایی که در روزگاری نه چندان دور، خالق ماندگارترین آثار در این حوزه بودند. این نامها اما مدتی است که پشت دوربین فیلمبرداری قرار نگرفتهاند؛ بعضی به کل از سینما فاصله گرفته و خارج از رینگ نشستهاند و جز برای بزرگداشتها و کارگاههای انتقال تجربه، در جایی حضور نمییابند و بعضی نیز مسیر فیلمسازی خود را به گونهای تغییر دادهاند که دیگر رنگ و بوی جنگ و دفاع مقدس در آثار آنها یافت نمیشود.
بیش از گروه دوم اما گروه اول در این گزارش قابل تاملاند. فیلمسازانی که روزگاری پایهگذار سینمای دفاع مقدس بودند و حالا به تمامی از تولید اثر در این گونه منصرف شدهاند.
خالق «کشتی آنجلیکا» و دوری ۱۵ ساله
اینکه چرا سازنده راه آبی ابریشم ۱۵ سال پیش، آخرین اثر خود را تولید کرده و تاکنون فیلمی نساخته، دلایل زیادی دارد که میتوان بخشی از آن را به اقبال از آخرین اثر او یعنی همین راه آبی ابریشم مرتبط کرد. فیلمی که مطابق با گفتهها و شنیدهها به اندازه اجاره ۲ کشتی فروش داشت و علیرغم عظمت و هزینه زیاد، مانند آثار قبلی محمد بزرگنیا با اقبال مواجه نشد. بزرگنیا از ۱۵ سال پیش، نگاه خود را از سینمای ایران به خصوص گونه دفاع مقدس، دریغ کرده است. در این سالها بازیگران آثار او مصاحبههایی داشتند و هر کدام از لزوم دعوت دوباره این کارگردان برای تولید اثر در این گونه صحبت کردهاند
فارغ از اینها اما بزرگنیا چند اثر مهم دیگر در کارنامه دارد که همگی به نوعی با دفاع مقدس مرتبط هستند و در حالوهوای همان سالها تولید شدهاند. کشتی آنجلیکا، جنگ نفتکشها و طوفان که هر سه از فیلمهای دریایی و مهم سینمای ایران هستند و هر کدام به قدر کفایت، در زمانه اکران با اقبال مواجه شدند. بزرگنیا در این سه اثر، دوربین خود را بر روی کارکنان شرکت نفت و مشکلات آنها در دوران ۸ ساله دفاع مقدس متمرکز و آثاری ماندگار خلق کرده است.
با این همه او در این فهرست قرار میگیرد و از ۱۵ سال پیش، نگاه خود را از سینمای ایران به خصوص گونه دفاع مقدس، دریغ کرده است. در این سالها بازیگران آثار او مصاحبههایی داشتند و هر کدام از لزوم دعوت دوباره این کارگردان برای تولید اثر در این گونه صحبت کردهاند.
جمشید جهانزاده در یکی از گفتوگوهای خود با محمد گبرلو گفته بود: من معتقدم محمد بزرگنیا از کارگردانهایی است که باید دوباره دعوت به کار شود و بودجه مناسبی برای فیلمسازی در اختیار او قرار داده شود؛ زیرا او سینما را خوب میشناسد و دقیقا میداند کجا کلوزآپ و یا لانگشات بگیرد.
هرچند احمدرضا درویش عنوان کرده بود پس از رستاخیز و در صورت اکراننشدن آن، دیگر فیلمی نخواهد ساخت اما گویا کسی آن را چنان جدی نگرفته بود. شاید هم کسی تصور نمیکرد حال و احوال این روزهای سینمای ایران، خصوصا سینمای دفاع مقدس، به حضور او نیاز داشته باشد. در زمانه سکوت درویش، نبود دوئل و آثاری مقبول در سینمای مستقل دفاع مقدس، هر چند راه برای نسل جدید گشوده شده اما این نباید توجیهی برای دوری بزرگان این گونه سینما از آن باشد
درویش پیش از رستاخیز، خالق یکی از شاخصترین آثار سینمای دفاع مقدس است. دوئل فیلمی پرهزینه بود اما متفاوت با آنچه تا آن زمان در سینمای جنگ دیده بودیم. قصهای که نهتنها در جریان جنگ، بلکه تبعات آن را نیز به تصویر میکشید. پیش از دوئل که ۲۰ سال از زمان اکران آن میگذرد، درویش، کیمیا و سرزمین خورشید را نیز در کارنامه داشت که هر سه، او را به عنوان یک قطب مهم در سینمای جنگ بدل ساخت.
حالا و در زمانه سکوت درویش، نبود دوئل و آثاری چنین مقبول در سینمای مستقل که بتوانند هم نظر مخاطبان و هم نظر منتقدان را در گیشه و جشنواره جلب کنند، در سینمای دفاع مقدس به چشم میآید. سکوتی که هر چند راه برای نسل جدید گشوده اما نباید توجیهی برای دوری بزرگان و کارکشتگان این جنس سینما از آن باشد.
نبودنِ بهزادپور در سینما، ۲۱ ساله شد
پیش از شروع جشنواره سیوششم فیلم فجر بود که خبری مبنی بر انتشار چهارمین اپیزود خداحافظ رفیق منتشر شد. فیلمی که ۳ اپیزود پیشین آن از تلویزیون هم پخش شده و در میان مخاطبان آثار سینمای دفاع مقدس جای خود را باز کرده بود. همان وقت واکنش بهزاد بهزادپور به این خبر ابراز بیاطلاعی بود اما بعدتر، این نسخه در فضای مجازی منتشر شد؛ بیآنکه سازندگان یعنی بهزادپور و تهیهکننده قصد انتشار آن را داشته باشند.
خداحافظ رفیق در سه اپیزود به روزگار پس از جنگ میپردازد و داستانی را حول محور زندگی جانبازان شیمیایی جنگ روایت میکند. پس از این ۳ اپیزود و تا امروز که ۲۱ سال از انتشار هر سه اپیزود این فیلم میگذرد، بهزادپور دیگر فیلمی نساخته، هرچند بعدتر فیلمی به کارگردانی یداالله صمدی را نوشت اما دیگر هیچ فیلمی را کارگردانی نکرد.
ابراهیم حاتمیکیا چند سال پیش در برنامه هفت حضور یافت و درباره او گفت: در خداحافظ رفیقِ آقای بهزادپور سینما شکست محض خورد اما بهترین فیلمی بود که از تلویزیون پخش شد؛ من متاسفم برای بهزاد که دیگر فیلم نمیسازد و ساکت نشسته است. چرا همچین فیلمسازانی گوشهنشین شدهاند؟
سینمای دفاع مقدس و حاتمیکیا که از ۶ سال پیش «حضرت موسی» میسازد
حالا که از حاتمیکیا نامی به میان آمد، بد نیست یادآوری کنیم او نیز یکی دیگر از فیلمسازان این لیست است. هرچند او به مانند درویش و بهزادپور گوشهنشینی پیشه نگرفته اما با یک نگاه به کارنامه او نیز درمییابید که پس از چ عملا از سینمای دفاع مقدس فاصله گرفته است. فیلمسازی چون حاتمیکیا که میتواند با پیشینه قابل قبول خود در سینمای دفاع مقدس دوباره خالق آثار ماندگار در این حوزه باشد، چرا باید چندین سال درگیر تولید «حضرت موسی» باشد؟
حاتمیکیا با به وقت شام، گریزی به سینمای مقاومت زد و با خروج سعی داشت به اعتراض و مطالبهگری آژانس شیشهای بازگردد، که موفق نبود؛ اما در حال حاضر ۶ سال است که درگیر ساخت سریال حضرت موسی است و همین موجب شده منتقدان و فعالان سینما، به طولانیشدن این پروژه خرده بگیرند و دوری حاتمیکیا از تولید فیلمهای دیگر به واسطه این اثر را برای او و سینما، آفت تلقی کنند.
فیلمسازی که میتواند با پیشینه قابل قبول خود در سینمای دفاع مقدس دوباره خالق آثار ماندگار در این حوزه باشد، چندین سال است درگیر تولید سریالی است که از قضا در چند روز گذشته خبر تولید نسخهای سینمایی به جای سریالی از آن به دلیل روند طولانی تولید، منتشر شد و بلاتکلیفیها را درباره شخص حاتمیکیا و پروژه حضرت موسی بیشتر کرد.
در این لیست علاوه بر فیلمسازانی که نام آنها ذکر شد میتوان به شهرام اسدی نیز اشاره کرد. خالق شب واقعه نیز ۱۶ سالی میشود که فیلمی نساخته و سینمای دفاع مقدس از حضور او بیبهره است.
دوری علی شاهحاتمی ۱۰ سال پس از ترکشهای صلح از سینمای دفاع مقدس و حسن برزیده ۱۱ سال پس از مزارشریف از کارگردانی فیلمی سینمایی نشان میدهد که میتوان نام افراد دیگری را به این فهرست افزود و حسرت خورد که چرا سینمای دفاع مقدس که در برههای نجاتبخش سینمای ایران بود و پای مخاطبان زیادی را به سینما باز کرد، امروز از حضور بزرگان خود بیبهره مانده است.