غزل شماره ۴۶۵ حافظ: رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
غزل شماره 465 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی
متن غزل شماره 465 حافظ
رفتم پارک سبحدمی تا چینم گولی
ناگهان آواز بلبل را شنیدم
بیچاره چو من عاشق گل شده است
و در درون چمن ها فریاد غرغری می آید
بارها و بارها در آن چمن و باغ قدم می زدم
داشتم به درون آن گل و بلبل فکر می کردم
گل یار تبدیل به یک دوست خوب و مورد علاقه بلبل شد
این و آن را ترجیح نده
چون با آواز بلبل در دلم بود
انگار حوصله ای برایم باقی نمانده بود
به اندازه کافی گل در این باغ شکوفا می شود
گلی را بدون خار از آن نچینید
مدار حافظ امید فرج از مدار چرخ
هزار عیب دارد و هیچ فضیلتی ندارد
معنا و تفسیر غزل شماره ۴۶۵ حافظ
آیه اول
رفتم پارک سبحدمی تا چینم گولی
ناگهان آواز بلبل را شنیدم
یک روز صبح برای چیدن گل به باغ رفتم که ناگهان آهنگ هزاردستان را شنیدم.
✦✦✦✦
بیت دوم
بیچاره چو من عاشق گل شده است
و در درون چمن ها فریاد غرغری می آید
بلبل بیچاره هم مثل من عاشق گلی شد و با آواز بلندش در چمنزار سر و صدا کرد.
✦✦✦✦
آیه سه
بارها و بارها در آن چمن و باغ قدم می زدم
در درون آن گل ها و بلبل ها فکر می کردم
در آن چمنزارها و گلزارها قدم می زدم و هر لحظه مراقب آن گل ها و بلبل ها بودم و فکر می کردم و بررسی می کردم.
✦✦✦✦
آیه چهار
گل یار تبدیل به یک دوست خوب و مورد علاقه بلبل شد
این و آن را ترجیح نده
گل زیبایی دختر و بلبل را با عشق همراه می کرد. گل نسبت به بلبل مهربانی و نگرانی نشان نمی داد و بلبل به فکر تغییر نبود.
✦✦✦✦
آیه پنج
چون با آواز بلبل در دلم بود
انگار حوصله ای برایم باقی نمانده بود
وقتی آواز بلبل به دلم نشست، چنان متحیر شدم که دیگر حوصله ای برایم نمانده بود.
✦✦✦✦
آیه شش
به اندازه کافی گل در این باغ شکوفا می شود
گلی را بدون خار از آن نچینید
در این باغ روزگار، گلهای زیادی میشکفند، اما تا به حال هیچکس بدون آزار و اذیت، گلی از آن خار کنده است.
✦✦✦✦
بیت هفتم
پیست حافظ آمد فرج از پیست العجله
هزار عیب دارد و هیچ فضیلتی ندارد
ای حافظ از گذشت زمان ناامید مباش که این گذر هزار زشتی و کاستی دارد و هیچ فضیلت و رحمتی ندارد.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.