مطالب

غزل شماره ۴۴۲ حافظ: به جان او که گرم دسترس به جان بودی

غزل شماره 442 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل شماره 442 حافظ

برای زندگی او، من برای زندگی او گرم بودم
این حداقل پیشنهاد به بندگانش بود
به من بگو خاک پایش چقدر است؟
اگر منبع حیات ابدی بودی
بندگی درخت بلند را پذیرفته ای
گرش زو سوزان، من به ده زبان آزاد بودم
من خواب آن را نمی بینم
این نبود و ما ندیدیم که شما آنجا هستید
اگه از من خوشت نمیاد پیشش بمون
قرار بود کی در این خانواده خاکدان باشید؟
این مهر منحصر به فرد افق است
متاسفم که کمی خوب بودی
پرتوی نور از پوست کشکی وارد شد
تو به وضوح در چشمان ما دیده می شدی
کی پشت پرده ناله های حافظ افتادی؟
اگر نه، همسفر مرغ صبحگاهی شما خواهد بود

غزال شماره 442 حافظغزال شماره 442 حافظ
غزال شماره 442 حافظ

معنا و تفسیر غزل شماره 442 الحافظ

آیه اول

برای زندگی او، من برای زندگی او گرم بودم
این حداقل پیشنهاد به بندگانش بود

و به جانش قسم خورد که اگر جانم در دست من بود کمترین چیزی که می توانستم به بندگانش بدهم جان من بود.

✦✦✦✦

بیت دوم

به من بگو خاک پایش چقدر است؟
اگر زندگی ابدی با ارزش بودی

اگر زندگی گرانبها پایدار و جاودانه بود، ثابت می کرد که خاک زیر پای او چقدر ارزشمند است.

✦✦✦✦

آیه سه

بندگی درخت بلند را پذیرفته ای
گرش زو سوزان، من به ده زبان آزاد بودم

اگر درخت سرو باغ ده زبان مانند زنبق جاری داشت، چاکرای خود را پیش او می آورد.

✦✦✦✦

آیه چهار

من خواب آن را نمی بینم
این نبود و ما ندیدیم که شما آنجا هستید

من حتی خواب یک عاشق را هم نمی بینم. اگه بتونم وصلش کنم چی؟ حالا که درست نمی شود، امیدوارم حداقل بتوانم در مورد آن خواب ببینم.

✦✦✦✦

آیه پنج

اگه از من خوشت نمیاد پیشش بمون
قرار بود کی در این خانواده خاکدان باشید؟

اگر دلم سرش را نمی گرفت، کی و چگونه در این دنیای تاریک غبارآلود آرام می گرفت؟

✦✦✦✦

آیه شش

این مهر منحصر به فرد افق است
متاسفم که کمی خوب بودی

از نظر جنبه و صورت مانند خورشید آسمان در تمام کرانه های آسمان بی نظیر است. متأسفانه محبت کمی در دلش نیست.

✦✦✦✦

بیت هفتم

درآمد g. کاش یک پرتو نور بود
که در نظر ما حکومت او صاف بود

امیدوارم مثل پرتوی نور وارد سلول من شود، زیرا فرمانش جاری و در دید من نفوذ می کند.

✦✦✦✦

آیه هشتم

کی پشت پرده ناله های حافظ افتادی؟
اگر نه، همدم پرندگان صبح خواهی بود

اگر حافظ در سحر با آواز پرندگان نبود، چه زمانی راز دل و نیازش در قالب شعر آشکار می شد و به همگان می رسید؟

منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا