مطالب

غزل شماره ۴۰۰ حافظ: بالابلند عشوه گر نقش باز من

معنا و تفسیر غزل شماره 400 حافظ

آیه اول

پرورش یک بازیگر نقش لاستیک
داستان بلند زهد من کوتاه شد

معشوق طولانی و فریبکار و فریبکار من مدت طولانی زهد مرا کوتاه کرد و مرا از عبادت باز داشت.

✦✦✦✦

بیت دوم

عاقبت پیری و زهد و علم را دیدم
تو با من چه کردی عشقم؟

دیدی ای دل، چشمان آن زیباروی عاشق پیشه در آخر عمر و دوران تقوا و علم چه به من آورد؟

✦✦✦✦

آیه سه

من از تخریب ایمان می ترسم
محراب ابروی تو حضور دعای من است

می ترسم ایمانم را از دست بدهم، زیرا شکل ابروهای کمانی تو، حضور ذهنم را در نماز از بین می برد و مرا با تو مشغول می کند.

✦✦✦✦

آیه چهار

او از دلقک خواست که نشانی از عشق بپوشد
اشک و افشاگری های پنهانی وجود داشت

با خود گفتم که نشانه های عشق را با ردای آبی نفاق بپوشانم، اما اشک خبردهنده و پرده در بود و راز مرا فاش کرد.

✦✦✦✦

آیه پنج

او مست است و مخالفان خود را به یاد نمی آورد
من آن را به نفع ساقی بیچاره ام ذکر می کنم

معشوق من مست غرور است و از دوستانش یاد نمی کند. امیدوارم یاد و خاطره بنده خادم که فقیر بودم گرامی باد.

✦✦✦✦

آیه شش

پروردگارا، آن باران کی از نسیمش می وزد؟
کرم برای من کار می کند

ای پروردگار، باد سبا کی می وزد؟ تا عطر لطف و رحمت پروردگار مایه زحمت و کار من باشد.

✦✦✦✦

بیت هفتم

از گریه هالیا روی آب نقش می زنم
او تا کی شریک واقعی من خواهد بود؟

و حالا با گریه افکار دروغین و هذیانی را در ذهنم می کارم تا ببینم این رویاهای غیر واقعی من کی به واقعیت تبدیل می شوند.

✦✦✦✦

آیه هشتم

روی شمع های خنده اشک می ریزم
چطور میتونم اینقدر با تو بی رحم باشم؟

مثل شمع در حالی که می خندم با خودم گریه می کنم تا ببینم این سوختن و ساختن چه تاثیری بر قلب سنگی تو دارد.

✦✦✦✦

آیه نهم

زاهد چو، نماز تو فایده ای ندارد
مستی شب، راز و نیازم

ای زاهد، اکنون که با دعای تو گرهی از عمل باز نشد، شاید راز و نیاز من در مستی شب مؤثر باشد.

✦✦✦✦

آیه ده

حافظ به گریه افتاد تو حالش را بگو صبا
با شاه مهربون، دشمن من، بخشنده

حافظ با این همه اشک و غم سوخت، صبا، حالش را با شاه و دوست و دشمن من در میان بگذار.

منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا