مطالب

غزل شماره ۳۵۶ حافظ: گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم

غزل شماره 356 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل الحافظ شماره ۳۵۶

خیلی گرمه که با دلم بشینم
من از جام وصل می نوشم و در باغ لذت گل می چینم
سازمان من می خواهد شراب تلخ را از سوفی سوز حذف کند
لیبم بر لبن نای ساقی و باستان جان شرنم
آیا در این خواب که روز و شب است دیوانه خواهم شد؟
من با ماه صحبت می کنم، در خواب پری می بینم
لبهایت به مستها شکر می دهد و چشمانت به مستان
من نه با این هستم و نه با آن
زیرا هر خاکی که باد حمل می کند، برکتی از هدیه شما دریافت خواهد کرد
لطفاً به من یادآوری کنید که من مدتها خدمتگزار هستم
نه، هر آدم منضبطی، حرفش قشنگ خواهد بود
شمشیر خود را که چابک است، شاهینم می گیرم
اگر باور نمی کنید، از یک عکاس چینی بپرسید
که مانی یک کپی از نوک یقه مشکی می خواهد
وفاداری و گفتن حقیقت کار همه نیست
غلام آصف صنیع جلال الحق و ادینم
اسرار مست و مزاحم را از من بشنو، نه از واعظ
ماه و ماه را با جام و جام نخواهم دید

غزل شماره 356 حافظغزل شماره 356 حافظ
غزل شماره 356 حافظ

معنی و تفسیر غزل شماره 356 حافظ

آیه اول

خیلی گرمه که با دلم بشینم
من از جام وصل می نوشم و در باغ لذت گل می چینم

اگر این فرصت را پیدا کنم که در کنار معشوق باشم، از ساغر وصل باده بنوشم و از باغ لذت لذت ببرم.

✦✦✦✦

بیت دوم

سازمان من می خواهد شراب تلخ را از سوفی سوز حذف کند
لب های من سبیل من و جنگل های شیرین من نیستند

شراب تند طلسم عارفانه بنیان عقایدم را می لرزاند و من را هلاک می کند ای پیاپه، لبانت را بر لبم بگذار و جان شیرینم را بگیر.

✦✦✦✦

آیه سه

آیا در این خواب که روز و شب است دیوانه خواهم شد؟
من با ماه صحبت می کنم، در خواب پری می بینم

در واقع به خاطر فانتزی درمان عشق، کارم دیوانه ام می کند، چون دلم از شب تا صبح با ماه به درد می آید و جن و جن به سراغم می آیند.

✦✦✦✦

آیه چهار

لبهایت به مستها شکر می دهد و چشمانت به مستان
من نه با این هستم و نه با آن

لبهایت به مستها شکر داد و چشمانت به مستان شراب. این من هستم که از هیچ یک از این گروه ها به شدت ناامید و بی فایده نیستم و به هیچ کدام از آنها نرسیده ام.

✦✦✦✦

آیه پنج

زیرا هر خاکی که باد حمل می کند، برکتی از هدیه شما دریافت خواهد کرد
لطفاً به من یادآوری کنید که من مدتها خدمتگزار هستم

وقتی باد تمام خاک را به سرت می آورد. من از محبت شما بهره بردم، به من یادآوری کنید که بنده قدیمی شما کیست.

✦✦✦✦

آیه شش

نه، هر آدم منضبطی، حرفش قشنگ خواهد بود
شمشیر خود را که چابک است، شاهینم می گیرم

کسی که شعر را زمزمه می کند کلمات خوشایند نخواهد داشت، زیرا من قرقاول زیبا را می گیرم، زیرا شاهین من باهوش و باهوش است.

✦✦✦✦

بیت هفتم

اگر باور نمی کنید، از یک عکاس چینی بپرسید
که مانی یک کپی از نوک یقه مشکی می خواهد

اگر باور نمی کنی برو از نقاش سرزمین چین بپرس و بدان که مانی نقاش قلم سیاه مشک من نویسنده را می خواهد.

✦✦✦✦

آیه هشتم

وفاداری و گفتن حقیقت کار همه نیست
غلام آصف صنیع جلال الحق و ادینم

این وظیفه هرکسی نیست که طرف توافق باشد و حقیقت را بگوید. من شاکر آصف ثانی، جلال الدین و حق خواجه توران شاه هستم که با این صفات توصیف شده ام.

✦✦✦✦

آیه نهم

اسرار مست و مزاحم را از من بشنو، نه از واعظ
ماه و ماه را با جام و جام نخواهم دید

اسرار مستی و بی پروایی را از زبان من بشنو نه از واعظ که هر شب با جام و جام شراب و جام ماه و جومیت هستم.

منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا