غزل شماره ۳۳۲ حافظ: مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
آیه اول
قلبم نوک بینی ام است
تا جلوی چشمان بیمارت بمیرم
از نوک مژگانم یک تیر عشوه گرانه به قلبم بزن در حالی که من در برابر چشمان بیمار تو میمیرم.
✦✦✦✦
بیت دوم
حد نصاب کامل
به من زکات بده که فقیر هستم
اندازه جمال تو به کمال رسیده است یعنی زکات بر آن واجب است. به من سهمی از زکات بده که من درویش و احمقم.
✦✦✦✦
آیه سه
بچه ها چند وقت است که زاهدان دروغ می گویید؟
برای باغ سیب، شهد و شیر
ای بنده، تا کی مرا مانند کودکان با سیب های بهشت و جو و عسل و شیر که وعده های بهشت است فریب می دهی؟
✦✦✦✦
آیه چهار
فضای سینه پر از دوستان بود
این ایده از ذهنم ناپدید شد
فضای روحی سینه و قلبم آنقدر از فکر دوستم پر شده است که به خودم فکر نمی کنم.
✦✦✦✦
آیه پنج
پر کردن جامی که در کشور دوست دارم
من جوانترین دنیا هستم با وجود اینکه پیر هستم
فنجانم را پر از شراب کن، زیرا با وجود اینکه پیر و فرسوده به نظر می رسم، یکی از خوش شانس های دنیای عشق هستم.
✦✦✦✦
آیه شش
من یک قرار ملاقات با فروشنده دارم
در روز غم چیزی جز یک چیز کوچک نمی گیرم
با گروه شراب فروشان عهد بستم که وقتی غمگین هستم یک لیوان شراب بنوشم.
✦✦✦✦
بیت هفتم
پس آن را جز حساب خواننده و شخص نسازید
اگر نقش پس گرفته شود، من معلم هستم
قلم حسابدار در دفتر مطالباتش برای من هیچ حرف و اعداد دیگری جز حرف نوازنده و شراب ثبت نکند.
✦✦✦✦
آیه هشتم
در این هیاهو هیچکس نباید از کسی بپرسد
من از پر موگان سپاسگزارم
در این دوران پرتلاطم و این بار که احوال دیگران را نمی پرسد، شرمنده و گروگان پیر موگان هستم زیرا او مرا فراموش نکرده است.
✦✦✦✦
آیه نهم
خوشا به حال آن گدای مست
درود بر شاه و وزیرم
چه حالت زیبا و بی نیازی پیدا می کند که مست می شود و مرا از شاه و وزیر امان می دهد.
✦✦✦✦
آیه ده
من آن مرغی هستم که هر غروب و سحر دلتنگش می شوی
یاقوت من از سقف عرش می آید
من پرنده بهشتی هستم که هر شب و سحر صدایش از سقف عرش بلند می شود.
✦✦✦✦
آیه یازده
و گنج او را در سینه ام نگه می دارم
گرچه شاکی مرا حقیر می بیند
عشق الهی را مانند نگهبان گنج در سینه خود نگه می دارم، حتی اگر دشمن بدخواه مرا کوچک بداند.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.