غزل شماره ۳۳۱ حافظ: به تیغم گر کشد دستش نگیرم
متن غزل شماره 331 حافظ
من نمی خواهم به تیغه ام دست بزنم
اگر به من شلیک کنی، تو را خواهم بوسید
تیر و کمان خود را شلیک کنید
که جلوی دست و بازوی تو بمیرم
غم گتجار از پایم می آید
با یک استثناء کوچک، من در بازداشت هستم
بیا خورشید صبح امید
من اسیر شب هجرت هستم
با من تماس بگیرید، خرابه قدیمی
در یک جرعه جوانم کن، پیر شدم
به موهایت قسم
من پاهای تو را ترک نمی کنم
این خرقه تقوا را در حافظ بسوزان
اگر او آتش بگیرد من او را نمی گیرم
معنی و تفسیر غزل شماره 331 حافظ
آیه اول
من نمی خواهم به تیغه ام دست بزنم
اگر به من شلیک کنی، تو را خواهم بوسید
اگر مرا با شمشیر بکشد، او را منصرف نمیکنم، اما اگر با کمان به من شلیک کند، از او تشکر میکنم.
✦✦✦✦
بیت دوم
تیر و کمان خود را شلیک کنید
که جلوی دست و بازوی تو بمیرد
به قوست بگو مژگان مرا با تیر بزن و پاهایم را قطع کن تا پیش دست و بازوی او بمیرم.
✦✦✦✦
آیه سه
غم گتجار از پایم می آید
با یک استثناء کوچک، من در بازداشت هستم
وقتی غم دنیا مرا می بلعد چه کسی جز یک لیوان شراب کمکم می کند؟
✦✦✦✦
آیه چهار
بیا خورشید صبح امید
که در شب هجرت اسیر بودم
ای خورشید صبح رویاها سرت را از افق بلند کن که من در دست شب فراق قدم بردارم.
✦✦✦✦
آیه پنج
مرا بخوان شیخ خرابه
جرعه جرعه جوانم کن، پیر شدم
ای بزرگ، نزد من بیا و مرا با جامی شراب جوان کن که پیر شده ام.
✦✦✦✦
آیه شش
به موهایت قسم
من پاهای تو را ترک نمی کنم
دیشب بهت قسم خوردم که هیچ وقت سرم را از پایت بر نخواهم داشت.
✦✦✦✦
بیت هفتم
این خرقه تقوا را در حافظ بسوزان
حتی اگر در آتش بودم او را نمی گرفتم
ای حافظ، این جامه ی تقوا را به آتش بسوزان که اگر از آتش عشق مشتعل می شد، نمی توانم آن را برافروختم.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.