غزل شماره ۳۲۴ حافظ: گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

آیه اول

با این حال، یک گره در کار من وجود داشت
هنوز چشمام از کرمش گشاد شده

گرچه به دلیل هوس‌بازی‌های شعر یار در کارم سختی‌هایی وجود دارد، اما باز هم انتظار دارم با بزرگواری‌اش باز شود.

✦✦✦✦

بیت دوم

نریم سراغ حامل قرمزی که چو جم حمل می کند
خون قلبم به چهره ام تصویر می دهد

فکر می کنم رنگ قرمز صورتم از خوشحالی است، اما مثل یک لیوان شراب، تصویر قلب خون آلودم روی صورتم فرو می ریزد.

✦✦✦✦

آیه سه

پرده از کنترل خارج خواهد شد
آه، اگر زان در این پرده نباشد، من هم خواهم بود

آهنگ رامشاگران باعث شده که من از دل و جانم بگذرم اگر نگذارم وارد صحنه و بیان مرموزشان شوم.

✦✦✦✦

آیه چهار

تو هر شب پاسدار حرم دلم شدی
به طوری که من از این پرده چیزی جز افکار او باقی نمی گذارم

تمام شب و تمام شب ها مشغول نگهبانی از پرده دلم هستم تا هیچ خاطره ای جز اندیشه ام به آن راه نیابد.

✦✦✦✦

آیه پنج

من شاعر جادوگری هستم که جادو می گوید
تمام نیشکر را بیرون بریزید

من آن شاعر جذابی هستم که با جادوی کلامش مدام قند از قلمم می چکد.

✦✦✦✦

آیه شش

بخت افسانه خود را در خواب دید
از نسیم ملایم بیدارم

ثروت من با داستان های او به خواب رفته است نسیم رحمت که آن را می گشاید و مال مرا بیدار می کند؟

✦✦✦✦

بیت هفتم

چون تو را گذرا دیدم، دوستت ندارم
بهش میگم یه چیزی به دوستم بگه

محبوب من، وقتی به هیچ وجه نمی توانم تو را ببینم، چگونه می توانم پیام خود را به معشوقم برسانم؟

✦✦✦✦

آیه هشتم

دوش گفت حافظ همه دروغ و ریا است
بازار من با کی بود جز خاک