غزل شماره ۲۶۲ حافظ: حال خونین دلان که گوید باز
متن غزل حافظ شماره ۲۶۲
حالا می گوید قلب خونی باز است
خون خامی که او آن را باز می جوید
ننگ بر بنده های چشم
نرگس مست است اگر رفتی بازش کن
به جز افلاطون که روی شراب خم شده بود
سر حکمت به ما می گوید که باز کنیم
که کاسه را مانند سوسن می چرخاند
زین جفا باید در معرض خون باشد
قلبم را باز نکن
لب هایش را بو نکن
همین که در کسوت چنگ صحبت می کرد بس است
موهایش را ببر تا باز شود
نگهبان حرم، خمی حافظ بود
اگر او نمرده است، به سر بپرید
معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۲۶۲
آیه اول
حالا می گوید قلب خونی باز است
خون خامی که او آن را باز می جوید
چه کسی احوال خونشان را به جگر خواهد گفت و چه کسی بهای خون شراب را خواهد گرفت؟
✦✦✦✦
بیت دوم
ننگ بر بنده های چشم
نرگس مست است اگر رفتی بازش کن
نرگس چشم مست اگر از این پس زمین را رها کند، باید از چشمان محروم باد خواران شرمنده باشد.
✦✦✦✦
آیه سه
به جز افلاطون که بر شراب خم می شود
سر حکمت به ما می گوید که باز کنیم
جدا از شرابی که به صورت افلاطونی در ظرف بزرگ شراب نشسته و منتظر رسیدن آن است، چه کسی می تواند رازهای خرد و دانش را به ما بگوید؟
✦✦✦✦
آیه چهار
که کاسه را مانند سوسن می چرخاند
زین جفا باید در معرض خون باشد
هر که کاسه ای مانند لاله را برای گدایی بچرخاند، از این ظلمی که در حق غرور خود کرده است، باید صورت خود را با خون دل بشوی.
✦✦✦✦
آیه پنج
قلبم را باز نکن
لب هایش را بو نکن
اگر دیگر هرگز دلم بوی جام معشوق را نبرد. مثل یک غنچه همیشه بسته و مهر و موم خواهد بود.
✦✦✦✦
آیه شش
همین که در کسوت چنگ صحبت می کرد بس است
موهایش را ببر تا باز شود
بس کن چقدر ژنگ پشت پرده به طعنه گفت! تارها و رشته هایش را ببرید تا اینقدر گریه نکند.
✦✦✦✦
بیت هفتم
نگهبان حرم، خمی حافظ بود
اگر او نمرده است، به سر بپرید
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.