غزل شماره ۲۱۶ حافظ: آن یار کز او خانه ما جای پری بود
معنی و تفسیر غزل حافظ شماره ۲۱۶
آیه اول
آن دوست، خانه ما یک مکان افسانه ای بود
سر تا پایش پر از لک بود
آن معشوق با حضور او خانه ما مانند خانه ملائکه امن و امان بود و مانند فرشته کامل بود و هیچ بدی در آن نبود.
✦✦✦✦
بیت دوم
دلم می گفت این شهر را با عطرش آرام کنم
بیچاره نمی دانست دوستش در سفر است
دیل گفت به امید او در این شهر می مانم یا معنای دوم این است که بوی خوش او را در سراسر شهر پخش کنم، بیچاره نمی دانست معشوقش به سفر می رود.
✦✦✦✦
آیه سه
فقط نه راز قلبم فاش شده است
تا آن زمان، سبک او پرده در بود
در این دنیا نه تنها راز دل من آشکار شده، بلکه روش و عادت همیشگی این مکاشفه آشکار شده است.
✦✦✦✦
آیه چهار
منظورم حکمت آن ماه همین است
مودب و صاحب نظر بود
آن معشوقه دانا و خواستنی من که کاردان و مودب هم بود…
✦✦✦✦
آیه پنج
اختر بادمهر را از چنگ مانیش خارج می کند
آری چه کنم دولت از ماه دور بود
(ادامه بیت قبل) فال ناسازگار آن را از من ربود. بله! چکار میشه کرد؟! این نتیجه حکومت دوره قمری بود. حافظ کلمه «حکومت» را به طعنه و با اشاره به نکبت به کار می برد.
✦✦✦✦
آیه شش
متاسفم که تو درویش و او هستی
او در کشور حسن تاجر بود
ای دل، این عذر معشوق را بپذیر که تو درویشی اعجاب انگیز و او فردی بود که در دیار جمال تاج و نام داشت.
✦✦✦✦
بیت هفتم
زمان سرگرم کننده ای بود که با یک دوست گذراندم
بقیه بی فایده و نادان بود
تنها روزهای خوب و شادمان آنهایی بود که با دوستان گذراندیم، اما بقیه عمرمان در عقیمی و غفلت سپری شد.
✦✦✦✦
آیه هشتم
احاطه شدن با آب، گل، سبزه و نسرین خوب بود
متأسفانه این گنج یک رهگذر بود
قدم زدن در کنار رودخانه، گل های قرمز، چمن و گل های نسرین نسرین بسیار لذت بخش بود. اما متاسفانه تمام آن شادی گرانبها زودگذر بود.
✦✦✦✦
آیه نهم
خودت را بکش بلبل از این حسادت که گل را می کشد
با باد سبا، سحر شد
تو حق داری ای بلبل از درد حسد که معشوق تو ای گل با نسیم صبح معاشقه و عشق می ورزید پاره کنی.
✦✦✦✦
آیه ده
هر گنجینه شادی را خداوند به حافظ داده است
از یمن، نماز شب و نماز صبح
هر گنجینه سعادتی که خداوند به حافظ عطا کرد به برکت نماز شب و نماز صبح او بود.
منبع: شرح الجلالی بر حافظ با شرح و تلخیص.