غزل شماره ۱۹۴ حافظ: سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
متن غزل حافظ شماره 194
در غبار غم بنشینند و بنشینند
پری رایان به دل چو نزدیک خواهد شد
آنها به دلیل نفرت قلب خود را خواهند بست
زیلو آمبارین، روح ها باید باز شوند و نفس بکشند
بگذار با ما بنشینند تا نفسی بکشند و برخیزند
به یاد چو نهال شادی بکار
آنها افراد تنها را خواهند یافت
اگر می دانند پس به مهر سحر نگاه نکنید
رمان هایی از چشم لال می بارند که به آن می خندند
آنچه می بینند و درباره آن می خوانند رازی پنهان است
هیچکس نباید داروی درد عشق را بدیهی مصرف کند
افکار کسانی که در برنامه ریزی گیر کرده اند مشابه است
شو منصور از معنى الذين او را بگيرند
به این ترتیب حافظ را «چو» خطاب می کنند و او را بیرون می کنند
در حضور چو، نمازگزاران نیازمند و ملایم هستند
با این درد، اگر گیر کنند، گیر می کنند
معنا و تفسیر غزل شماره 194 حافظ
آیه اول
بگذار بنشینند و بنشینند
پری رایان به دل چو نزدیک خواهد شد
وقتی زیبایی های یاس به پهلو می نشینند، غبار غم را از خود می تراودند و به هنگام دعوا، آرامش و هماهنگی را از دل می زدایند.
✦✦✦✦
بیت دوم
آنها به دلیل نفرت قلب خود را خواهند بست
زیلوف اومبریان، روح ها باید باز شوند و منفجر شوند
هنگامی که دلها را به ریسمان ظلم ببندند، آنها را برای همیشه می بندند و چون جانها را از بوی خوش آن رها سازند، آنها را برای همیشه پراکنده و دور می سازند.
✦✦✦✦
آیه سه
بگذار با ما بنشینند تا نفسی بکشند و برخیزند
به یاد چو نهال شادی بکار
بعد از یک عمر وقتی یک لحظه با ما می نشینند، زود بیدار می شوند و وقتی بوته ها می درخشند، شادی را در دل و خاطراتشان می کارند.
✦✦✦✦
آیه چهار
آنها افراد تنها را خواهند یافت
اگر می دانند پس به مهر سحر نگاه نکنید
اگر به اشک های تنهایان توجه کنند، جواهر به دست می آورند و اگر بدانند دعای دیرآمدگان مستجاب است، رحمت را از بیداران دریغ نمی کنند.
✦✦✦✦
آیه پنج
رمان هایی از چشم لال می بارند که به آن می خندند
آنچه می بینند و درباره آن می خوانند رازی پنهان است
وقتی می خندند اشک سرخ از چشمانم سرازیر می شود و با دیدن چهره ام راز پنهان از چهره ام را می خوانند.
✦✦✦✦
آیه شش
هیچکس نباید داروی درد عشق را بدیهی مصرف کند
افکار کسانی که در برنامه ریزی گیر کرده اند مشابه است
هیچ کس فکر نمی کند که درد عشق به راحتی قابل درمان است. کسانی که می خواهند درد او را درمان کنند، درمانده اند.
✦✦✦✦
بیت هفتم
شو منصور از معنى الذين او را بگيرند
به این ترتیب حافظ را «چو» خطاب می کنند و او را بیرون می کنند
شخصی مانند حسین منصور الحلاج از مراد بهره مند شد و چون حافظ را به این در دعوت کردند او را از در بیرون آوردند.
✦✦✦✦
آیه هشتم
در حضور چو، نمازگزاران نیازمند و ملایم هستند
با این درد، اگر گیر کنند، گیر می کنند
اگر به این در احساس نیاز کنند متنعم می شوند و اگر با این درد عشق مداوا کنند در کارشان می مانند.
منبع: شرح جلالی با تصرف و تلخیص.