غزل شماره ۱۸۳ حافظ: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
متن غزل حافظ شماره 183
در سحر مرا از غم نجات دادند
در تاریکی شب به من جان دادند
او در اثر تشعشعات کور شده بود
مظهر صفاتم را از جام به من بده
صبح چقدر شاد بود و شبش چقدر شاد
آن شب این چیز جدید را به من دادند
بعد از این، به من و آینه زیبایی بستگی دارد
جایی که آنها ظاهر قابل توجهی را گزارش کردند
چه عجب اگر کامروا خوشحال شود
من لیاقتش را داشتم و به من دادند
آن روز تلفن به من خبر خوبی در مورد این دولت داد
آنها به من صبر و بردباری داده اند
حرف های من پر از شهد و شکر است
به پاداش صبر، یک قرن به من دادند
همت حافظ و انفاس زود بیدار می شدند
که مرا از بند غم نجات داد
معنا و تفسیر غزل الحافظ شماره ۱۸۳
آیه اول
در سحر مرا از غم نجات دادند
در تاریکی شب به من جان دادند
سحر دیشب مرا از غم رها کرد و در تاریکی شب به من جان بخشید.
✦✦✦✦
بیت دوم
او در اثر تشعشعات کور شده بود
مظهر صفاتم را از جام به من بده
مرا به نور تجلی ذات الهی خیره کردند و از جام تجلی صفات حق شراب نوشیدند.
✦✦✦✦
آیه سه
صبح چقدر شاد بود و شبش چقدر شاد
آن شب این چیز جدید را به من دادند
چه مبارک بود صبح آن روز و چه مبارک بود شام آن روز، آن شبی که در آن این سند شادی نو را به من دادند.
✦✦✦✦
آیه چهار
بعد از این، به من و آینه زیبایی بستگی دارد
جایی که از ظهور جوهری خبر دادند
از این پس چهره من همیشه مانند آن آیینه ای می ماند که جمال معشوق ازلی در آن ظاهر شد و مرا از تجلی ذات الهی آگاه ساخت.
✦✦✦✦
آیه پنج
چه عجب اگر کامروا خوشحال شود
من لیاقتش را داشتم و به من دادند
اگر به آرزوی دلم برسم و خوشحال شوم، جای تعجب نیست، زیرا فقیر بودم و این زکات را به من دادند.
✦✦✦✦
آیه شش
آن روز تلفن به من خبر خوبی در مورد این دولت داد
آنها به من صبر و بردباری داده اند
در آن روز فرشته رحمت مرا به آمدن این حکومت مژده داد و سعادت داشتم که در برابر مشکلات و سختی ها صبر و استقامت کردم.
✦✦✦✦
بیت هفتم
حرف های من پر از شهد و شکر است
به پاداش صبر، یک قرن به من دادند
این همه شیرینی و شیرینی که از سخنان مهربانم می جوشد، پاداش حفظ و پرهیز از افشای شاخ نباتی است که به من دادند.
✦✦✦✦
آیه هشتم
همت حافظ و انفاس زود بیدار می شدند
که مرا از بند غم نجات داد
عزم استوار حافظ و دعای مردم بیدار مرا از دردسر غم و سردرگمی رها کرد.