مطالب

غزل شماره ۱۶۸ حافظ: گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

غزل شماره 168 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل الحافظ شماره ۱۶۸

کار دل تمام شده و تمام نشده است
در این آرزوی خام سوختیم و شکست خوردیم
لابا گفت من امشب به جلسه شما می روم
من به اختیار خودم برده شدم و برده نشدم
پیغام داد که با رندان می نشینم
اسمش را بگذاریم رندی و دردی و درست نشد
دم در ایستاده است که کبوتر دل در می زند
دید که در مسیرش پیچ و خم نیست
می خواهم آن لب های مست را ببوسم
خونی که در دلم افتاد مثل جام بود
بی دلیل در عشقم قدم می زنم
تمام تلاشم را کردم و نشد
گریه ای که گنج پیام مورد نظر را می طلبد
من ویران شدم و دنیا به غم ختم نشد
تردید و درد در جستجوی گنج
از التماس خسته شده بودم و کار نمی کرد
حافظ به هزار ترفند فکر کرد
در آرزوی تبدیل شدن به آن نویسنده، او رام نشد

غزل شماره 168 حافظغزل شماره 168 حافظ
غزل شماره 168 حافظ

معنی و تفسیر غزل حافظ شماره 168

آیه اول

کار دل تمام شده و تمام نشده است
در این آرزوی خام سوختیم و شکست خوردیم

جانم را سوزاندم تا آرزوی قلبی ام برای ارتباط با هم برآورده شود، اما در آتش این دل سوختیم و آرزوی ناپخته ام برآورده نشد.

✦✦✦✦

بیت دوم

لابا گفت من امشب به جلسه شما می روم
من به اختیار خودم برده شدم و برده نشدم

یار دروغ گفت و مرا فریب داد که یک شب ارباب حزب تو می شوم و من هم با تمام غیرت کوچکترین خدمتکار او شدم اما او رهبر حزب من نشد.

✦✦✦✦

آیه سه

پیغام داد که با رندان می نشینم
اسمش را بگذاریم رندی و دردی و درست نشد

محبوب پیغام داد که با قلندران در مهمانی می نشیند.

✦✦✦✦

آیه چهار

دم در ایستاده است که کبوتر دل در می زند
دید که در مسیرش پیچ و خم نیست

به صبر کبوتر می ارزد که در سینه اش جاری شود زیرا پیچ و تاب تله عشق را دید که بر سر راهش می آید، اما به ریسمان عشق گرفتار نشد. یعنی دوست به قلب من توجه نکرد.

✦✦✦✦

آیه پنج

می خواهم آن لب های مست را ببوسم
خونی که در دلم افتاد مثل جام بود

با آرزوی بوسیدن آن لب سرخ در حال مستی، خون دل بسیار مانند جام شراب نوشیدم، اما آرزوی خود را برآورده نکردم.

✦✦✦✦

آیه شش

بی دلیل در عشقم قدم میزنم
تمام تلاشم را کردم و نشد

بدون راهنمایی شیخ و راهنما در راه عشق قدم نگذارید که صد بار به تنهایی تلاش کردم و نتیجه ای نگرفتم.

✦✦✦✦

بیت هفتم

گریه ای که گنج پیام مورد نظر را می طلبد
من ویران شدم و دنیا به غم ختم نشد

متأسفانه در آرزوی رسیدن به گنجینه مراد، از شدت اندوهم رسوا شدم و به هدفم نرسیدم.

✦✦✦✦

آیه هشتم

تردید و درد ناشی از جستجوی گنج
از التماس خسته شده بودم و کار نمی کرد

وای چه غمگین که در جست و جوی جواهر عموم به بهانه التماس نزد مدعیان عزت و عظمت رفتم اما نیافتم.

✦✦✦✦

آیه نهم

حافظ به هزار ترفند فکر کرد
در آرزوی تبدیل شدن به آن نویسنده، او رام نشد

حافظ با تکیه بر درایت و درایت خود هزاران راه حل و اندیشه ارائه کرد تا بتواند معشوق را رام کند، اما به آرزو و آرزوی خود نرسید.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا