مطالب

غزل شماره ۱۳۹ حافظ: رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

غزل شماره 139 حافظ با تلاوت علی الموسوی القرمودی

متن غزل حافظ شماره 139

صورتم را روی آن گذاشتم و از کنارم رد نشد
من صد چشم خوب داشتم و نظری نداد
و سیل سر ما او را از دل بیرون نکرد
قطرات باران در سینگ خاری کار نکرد
خدایا این جوان شجاع را حفظ کن
کیز تیر به گوشه نشینان هشدار نداد
من در حمام افغانی ماهی و مرغ نخوردم
ون شوخ دید که بیدار نشد
میخواستم برم زیر شمع
به خودی خود نمی گذشت
جانا یعنی دل سنگی نالایق
شما جان خود را از بریده شدن توسط تیغه نجات ندادید
زبان حافظ در انجمن بریده شد
به کسی نگفتی، راز تو به ترکیه ختم نشد

غزل شماره 139 حافظغزل شماره 139 حافظ
غزل شماره 139 حافظ

معنا و تفسیر غزل شماره 139 حافظ

آیه اول

صورتم را روی آن گذاشتم و از کنارم رد نشد
من صد چشم خوب داشتم و نظری نداد

صورتم را گذاشتم روی جاده ای که او می رفت، اما از کنارم رد نشد. از او انتظار مهربانی و دلسوزی زیادی داشتم، اما او با محبت به من نگاه نمی کرد.

✦✦✦✦

بیت دوم

و سیل سر ما او را از دل بیرون نکرد
قطرات باران در سینگ خاری کار نکرد

سیل اشک ما کینه و دشمنی را از دلش پاک نکرد. زیرا یک قطره باران سنگ را نمی خراشد.

✦✦✦✦

آیه سه

خدایا این جوان شجاع را حفظ کن
کیز تیر به گوشه نشینان هشدار نداد

پروردگارا، این جوان بی پروا را نجات بده، زیرا او از تیرهای تنها معشوق خود دوری نکرد.

✦✦✦✦

آیه چهار

من در حمام افغانی ماهی و مرغ نخوردم
او آن عقل را دید که بیدار نشد

دیشب ناله ام باعث شد ماهی های دریا و به طور کلی پرندگان آسمان، یعنی همه جانداران نتوانند بخوابند، اما نگاه کن عاشق گستاخ چشم ما، حتی بیدار نشد.

✦✦✦✦

آیه پنج

میخواستم برم زیر شمع
به خودی خود نمی گذشت

می خواستم جانم را مثل شمع در پای معشوق بگذارم اما او حتی مثل نسیم صبح از کنارمان رد نشد.

✦✦✦✦

آیه شش

جانا یعنی دل سنگی نالایق
جانش را از بریدگی تیغ تو نجات نداد

عزیزم بگو کدام دل سنگین و نالایق در برابر شمشیر عشق تو نخواهد مرد؟ یعنی همه دوستت دارند

✦✦✦✦

بیت هفتم

زبان حافظ در انجمن بریده شد
به کسی نگفتی، راز تو به ترکیه ختم نشد

قلم خاموش، حافظ اسرار تو، تا سرش بریده شد، در مجلس سخنی نگفت. این آیه حاوی شبهاتی است. به تعبیری یعنی وقتی نوک قلمم را تنظیم کردم تا بهتر بنویسم. در گذشته قلم را برای شروع نوشتن آماده می کردند. معنی دوم این است که راز تو را گفتم که جانم را از دست دادم

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا