غزل شماره ۱۳۵ حافظ: چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
متن غزل الحافظ شماره 135
هر چه باشد به شما کمک خواهم کرد
بوی خوبش را استشمام خواهم کرد
زندگی بیهوده و بدون معشوق می گذرد
از امروز کار میکنم
هر شهرتی که به دست آورده ام از علم و دین است
خاکش را خواهم کشید
وقتی شمع صبحم را با مهر او روشن کردم
من تمام زندگی ام را صرف این خواهم کرد
به خاطر چشم تو خودمو نابود میکنم
من پایه عهد عتیق را خواهم گذاشت
این زندگی کجا خون گرفت؟
فدای جادوی جسویی یار خواهم شد
نگذارید ریا و تکبر دل حافظ بدرخشد
من از طریق رندی و عشق انتخاب خواهم کرد
معنی و تفسیر غزل الحافظ شماره 135
آیه اول
هر چه باشد به شما کمک خواهم کرد
بوی خوبش را استشمام خواهم کرد
مثل باد می شتابم تا به کوی یار برسم و بینی ام را با بوی شیرینش معطر کنم.
✦✦✦✦
بیت دوم
زندگی بدون معشوق بیهوده می گذرد
از امروز کار میکنم
زندگی من بی شراب و عاشق بیهوده بود، تنبلی بس است، بعد از این به شراب و عشق خواهم پرداخت.
✦✦✦✦
آیه سه
هر شهرتی که به دست آورده ام از علم و دین است
خاکش را خواهم کشید
آن همه نام نیک و شرافتی را که با دین و معرفت آمیخته ام به پای معشوق بر زمین خواهم ریخت.
✦✦✦✦
آیه چهار
وقتی شمع صبحم را با مهر او روشن کردم
من تمام زندگی ام را صرف این خواهم کرد
مثل آفتاب صبح که عشقش روشن و زلال است، برایم روشن شد که مدت عمرم در این مشغله می گذرد.
✦✦✦✦
آیه پنج
به خاطر چشم تو خودمو نابود میکنم
من پایه عهد عتیق را خواهم گذاشت
به یاد چشمان مست تو مست و ویران خواهم شد و اساس عهد دیرینه خود را که با تو بستم برای همیشه استوار خواهم کرد.
✦✦✦✦
آیه شش
این زندگی کجا خون گرفت؟
فدای جادوی جسویی یار خواهم شد
بوی صبا کجاست که جانم به خون و سرخی آغشته شود که گلم را فدای عطر موهای زیبای دوستم کنم؟ صبا پیک عاشقان است که عطر دلوی یار را می آورد.
✦✦✦✦
بیت هفتم
نگذارید ریا و تکبر دل حافظ بدرخشد
من رندی را انتخاب می کنم و او را دوست دارم
ای حافظ، ریا و ریا به دل صفا و صفا نمی بخشد. پس راه تکریم و عشق را انتخاب می کنم